" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٣٥: لعل لب تو چه با شکر کرد

لعل لب تو چه با شکر کرد
وان لؤلؤ تر چه با گهر کرد
زلف و خالت چه کرد با مهر
چشم و ابرو چه با قمر کرد
رفتار خوشت چه کرد با سرو
گفتار خوشت چه با شکر کرد
آب و رنگت چو کرد با گل
سیب ذقنت چه با ثمر کرد
لطف و قهرت چه کرد با جان
هجر تو چه با دل و جگر کرد
چشم خوش مست تو چه پرداخت
چون جانب عاشقان نظر کرد
ایزد روزی که حسن میساخت
حسن تو ز نشأه دگر کرد
برخورد ز عمر هر که یکبار
بر صفحه عارضت نظر کرد
امروز نسیم بوی جان داشت
ما نا بحوالیت گذر کرد
وصف حسن تو (فیض) میگفت
چون نتوانست مختصر کرد