یار آمد یار پیش دویدش
هم دل و هم جان پیش کشیدش
هر چه بخواهد بنزد وی آرید
هر چه بگوید سر بنهیدش
دل خود که بود جان خود که بود
محو شویدش محو شویدش
غیری ابدی هستی فرو شد
بخنجر لا سر ببریدش
غیر که باشد سوی چه باشد
هی بکشیدش هی بکشیدش
عشق دوست را چه حلاوتست
الصلا یاران هی بچشیدش
خامی ار گوید عشق چه باشد
آتش بزنید خوش به پزیدش
محتسبی اگر گرانی کند
رطل گرانی پیش نهیدش
عشق (فیض) را گر دید میهمان
از دل و از جان خوان بکشیدش