ای رهنمای گم شدگان اهدنا الصراط
            وی چشم راه روان اهدنا الصراط
         
        
            در دوزخ هوا و هوس مانده ایم زار
            گم کرده ایم راه جنان اهدنا الصراط
         
        
            بگذشت عمر در لعب و لهو بی خودی
            شاید تدارکی بتوان اهدنا الصراط
         
        
            ره دور وقت دیر و شب تار و صد خطر
            مرکب ضعیف و جاده نهان اهدنا الصراط
         
        
            غولی ز هر طرف ره وامانده زنده
            آه از صفیر راهزنان اهدنا الصراط
         
        
            نی ره بسوی سود و نه سوی زیان بریم
            ای از تو سود و از تو زیان اهدنا الصراط
         
        
            از شارع هوا و هوس در نمی رویم
            گاهی در این و گاه در آن اهدنا الصراط
         
        
            رفتند اهل دل همه با کاروان جان
            ما مانده ایم بی دل و جان اهدنا الصراط
         
        
            گم گشت (فیض) و راه بجائی نمیبرد
            ای رهنمای گمشدگان اهدنا الصراط