گذر کن ز بیغوله نام و ننگ
            بشه راه مردان درآ بی درنگ
         
        
            رسوم سفیهان ابله بمان
            که رسم سفیهان کند کار تنگ
         
        
            فراخست و هموار راه خرد
            در اینراه نه خار باشد نه سنگ
         
        
            بدست آوری گر تو میزان عقل
            نباشد ترا با خود و غیر جنگ
         
        
            چو آهنگ جان تو آرد هوا
            بحبل هوای خدا زن تو چنگ
         
        
            هوس بر سرت چون نزول آورد
            فرو بر هوس را بدم چون نهنگ
         
        
            بقدر ضرورت ز دنیا بگیر
            مکن بار بر خود گران و ملنگ
         
        
            کمی مال افزونی راحت است
            کمی جاه آسایش از نام و ننگ
         
        
            پذیرفتی این نکته را گرچه (فیض)
            وگرنه سر خالی از عقل و سنگ