" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٦٥: کو عشق کو سودای عشق تا در جهان غوغا نهم

کو عشق کو سودای عشق تا در جهان غوغا نهم
کو مستیی تا غلغلی در گنبد مینا نهم
کو سوزشی تا شورشی اندر ملایک افکنم
فرپاد لا علم لنا در عالم بالا نهم
ساقی بده تا تر کنم از می دماغ پخته
مشتی از این خامان خشک در بوته سودا نهم
سرمست از مقراض لا سازم دو عالم از فنا
وآنگاه نقد هر دو کون در مخزن الا نهم
آتش زنم در انس و جان شور افکنم در کن فکان
بیرون روم از آسمان بر سقف عالم پا نهم
زین تنگنا بیرون روم تا عالم بیچون روم
از لیت قومی یعلمون در ملک جان غوغا نهم
یارب ز (فیضت) وامگیر یکدم شراب عشق خود
تا هستی موهوم را در ماء من افنا نهم