" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٦٦: ما مستانیم بی می و جام

ما مستانیم بی می و جام
خمها نوشیم بی لب و کام
بی نغمه و صوت می سرائیم
سیر دو جهان کنیم بی گام
پیوسته بگرد دوست گردیم
نی سر داریم و نی سرانجام
سودا زدگان کوی عشقیم
در ما نسرشته اند آرام
نی وصل بکام دل نه هجران
ما سوخته ایم و کار ما خام
صید عشقیم و هست در خاک
این چرخ که کشته بهر ما دام
ما را روزی که می سرشتند
طشت مستی فتاد از بام
شیدای ترا چکار با ننگ
رسوای غمت چه میکند نام
در وصف نعال عاشقان (فیض)
صافی طبعیست دردی آشام