" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٧٤٠: بلبل از گلزار میگوید سخن

بلبل از گلزار میگوید سخن
کرکس از مردار میگوید سخن
گل ز لطف رنگ و بو دم میزند
خار از آزار میگوید سخن
یار حرف یار دارد بر زبان
غیر از اغیار میگوید سخن
زاهد از حور و قصور و انگبین
عاشق از دیدار میگوید سخن
عابد از سجاده و تسبیح و ذکر
کافر از زنار میگوید سخن
عاقل از ناموس و رسم و نام و ننگ
مست از خمار میگوید سخن
پادشاه از تاج و تخت و لشگری
لشگر از پیکار می گوید سخن
اهل علم از درس و بحث و مدرسه
تاجر از تجار می گوید سخن
در طبیعی بحث دارد فلسفی
صوفی از اسرار میگوید سخن
عارف از حق واعظ عقبی پرست
از بهشت و نار میگوید سخن
مفتی از دستار و ریش و طیلسان
قاضی از دینار میگوید سخن
بانو از اسباب طبخ آش و نان
خواجه از بازار میگوید سخن
شاعر از رخساره و زلف بتان
هرزه گو بسیار میگوید سخن
هر کسی کاری که در وی ماهر است
بیشکی ز آن کار میگوید سخن
چون نصیبی دارد از هر پیشه (فیض)
در همه اطوار میگوید سخن