" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٨٥: نفخه سنبل گلچهره من میآید

نفخه سنبل گلچهره من میآید
یا نسیم سحر از سوی چمن میآید
بسوی بلبل بیوصل و نوا فصل بهار
نفخات گل صد برگ سمن میآید
میرسد یوسف گمگشته یعقوب حزین
یا مگر جان گرامی ببدن میآید
دل دیوانه ام از بند بلا یافت نجات
که ملک خوی پریچهره من میآید
آب شد لعل و در از رشک حدیثم که مرا
نام دندان و لب او بدهن میآید
دارد آن ترک خطا قصد شکست دل ما
که بدان طره پرچین و شکن میآید
یارب این چهر عرق کرده دلارام من است
یا مه چهارده امشب بر من میآید
در هوای شکر کبک خرامی چه عجب
باز اگر طوطی طبعم بسخن بازآید