" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤١٧: من پری زاده ام و خواب ندانم که کجا است

من پری زاده ام و خواب ندانم که کجا است
چونک شب گشت نخسپند که شب نوبت ما است
چون دماغ است و سر استت مکن استیزه بخسب
دخل و خرج است چنین شیوه و تدبیر سزا است
خرج بی دخل خدایی است ز دنیا مطلب
هر که را هست زهی بخت ندانم که که را است