" rel="stylesheet"/>
"> ">
نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
دیوان شمس
/
غزلیات - قسمت اول
غزلیات - قسمت اول
شماره ١: ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها
شماره ٢: ای طایران قدس را عشقت فزوده بال ها
شماره ٣: ای دل چه اندیشیده ای در عذر آن تقصیرها
شماره ٤: ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بر بام ما
شماره ٥: آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
شماره ٦: بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما
شماره ٧: بنشسته ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا
شماره ٨: جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ما
شماره ٩: من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
شماره ١٠: مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
شماره ١١: ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا
شماره ١٢: ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
شماره ١٣: ای باد بی آرام ما با گل بگو پیغام ما
شماره ١٤: ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما
شماره ١٥: ای نوش کرده نیش را بی خویش کن باخویش را
شماره ١٦: ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا
شماره ١٧: آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا
شماره ١٨: ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بر بام ما
شماره ١٩: امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را
شماره ٢٠: چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را
شماره ٢١: جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را
شماره ٢٢: چندان بنالم ناله ها چندان برآرم رنگ ها
شماره ٢٣: چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها
شماره ٢٤: چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را
شماره ٢٥: من دی نگفتم مر تو را کای بی نظیر خوش لقا
شماره ٢٦: هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان ها
شماره ٢٧: آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتست پا
شماره ٢٨: ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما
شماره ٢٩: ای از ورای پرده ها تاب تو تابستان ما
شماره ٣٠: ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما
شماره ٣١: بادا مبارک در جهان سور و عروسی های ما
شماره ٣٢: دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
شماره ٣٣: می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا
شماره ٣٤: ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا
شماره ٣٥: ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما
شماره ٣٦: خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا
شماره ٣٧: یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
شماره ٣٨: رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
شماره ٣٩: آه که آن صدر سرا می ندهد بار مرا
شماره ٤٠: طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را
شماره ٤١: شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما
شماره ٤٢: کار تو داری صنما قدر تو باری صنما
شماره ٤٣: کاهل و ناداشت بدم کام درآورد مرا
شماره ٤٤: در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما کجا
شماره ٤٥: با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا
شماره ٤٦: دی بنواخت یار من بنده غم رسیده را
شماره ٤٧: ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا
شماره ٤٨: ماه درست را ببین کو بشکست خواب ما
شماره ٤٩: با تو حیات و زندگی بی تو فنا و مردنا
شماره ٥٠: ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا
شماره ٥١: گر تو ملولی ای پدر جانب یار من بیا
شماره ٥٢: چون همه عشق روی تست جمله رضای نفس ما
شماره ٥٣: عشق تو آورد قدح پر ز بلاها
شماره ٥٤: از این اقبالگاه خوش مشو یک دم دلا تنها
شماره ٥٥: شب قدر است جسم تو کز او یابند دولت ها
شماره ٥٦: عطارد مشتری باید متاع آسمانی را
شماره ٥٧: مسلمانان مسلمانان چه باید گفت یاری را
شماره ٥٨: رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را
شماره ٥٩: تو از خواری همی نالی نمی بینی عنایت ها
شماره ٦٠: ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را
شماره ٦١: هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را
شماره ٦٢: بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را
شماره ٦٣: چه چیزست آنک عکس او حلاوت داد صورت را
شماره ٦٤: تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
شماره ٦٥: ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا
شماره ٦٦: تو را ساقی جان گوید برای ننگ و نامی را
شماره ٦٧: از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا
شماره ٦٨: چو شست عشق در جانم شناسا گشت شستش را
شماره ٦٩: چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا
شماره ٧٠: برات آمد برات آمد بنه شمع براتی را
شماره ٧١: اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما را
شماره ٧٢: به خانه خانه می آرد چو بیذق شاه جان ما را
شماره ٧٣: آمد بت میخانه تا خانه برد ما را
شماره ٧٤: گر زان که نه ای طالب جوینده شوی با ما
شماره ٧٥: ای خواجه نمی بینی این روز قیامت را
شماره ٧٦: آخر بشنید آن مه آه سحر ما را
شماره ٧٧: آب حیوان باید مر روح فزایی را
شماره ٧٨: ساقی ز شراب حق پر دار شرابی را
شماره ٧٩: ای خواجه نمی بینی این روز قیامت را
شماره ٨٠: امروز گزافی ده آن باده نابی را
شماره ٨١: ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را
شماره ٨٢: معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
شماره ٨٣: ای یار قمرسیما ای مطرب شکرخا
شماره ٨٤: چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها
شماره ٨٥: از بهر خدا بنگر در روی چو زر جانا
شماره ٨٦: ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا
شماره ٨٧: جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را
شماره ٨٨: شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ
شماره ٨٩: یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
شماره ٩٠: ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا
شماره ٩١: در آب فکن ساقی بط زاده آبی را
شماره ٩٢: زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا
شماره ٩٣: میندیش میندیش که اندیشه گری ها
شماره ٩٤: زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
شماره ٩٥: زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
شماره ٩٦: لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا
شماره ٩٧: رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را
شماره ٩٨: ای از نظرت مست شده اسم و مسما
شماره ٩٩: دلارام نهان گشته ز غوغا
شماره ١٠٠: بیا ای جان نو داده جهان را
شماره ١٠١: بسوزانیم سودا و جنون را
شماره ١٠٢: سلیمانا بیار انگشتری را
شماره ١٠٣: دل و جان را در این حضرت بپالا
شماره ١٠٤: خبر کن ای ستاره یار ما را
شماره ١٠٥: چو او باشد دل دلسوز ما را
شماره ١٠٦: مرا حلوا هوس کردست حلوا
شماره ١٠٧: امیر حسن خندان کن چشم را
شماره ١٠٨: به برج دل رسیدی بیست این جا
شماره ١٠٩: بکت عینی غداه البین دمعا
شماره ١١٠: تو بشکن چنگ ما را ای معلا
شماره ١١١: برای تو فدا کردیم جان ها
شماره ١١٢: ز روی تست عید آثار ما را
شماره ١١٣: ای مطرب دل برای یاری را
شماره ١١٤: اندر دل ما تویی نگارا
شماره ١١٥: ای جان و قوام جمله جان ها
شماره ١١٦: ای سخت گرفته جادوی را
شماره ١١٧: از دور بدیده شمس دین را
شماره ١١٨: بنمود وفا از این جا
شماره ١١٩: برخیز و صبوح را بیارا
شماره ١٢٠: تا چند تو پس روی به پیش آ
شماره ١٢١: چون خانه روی ز خانه ما
شماره ١٢٢: دیدم رخ خوب گلشنی را
شماره ١٢٣: دیدم شه خوب خوش لقا را
شماره ١٢٤: ساقی تو شراب لامکان را
شماره ١٢٥: گفتی که گزیده ای تو بر ما
شماره ١٢٦: گستاخ مکن تو ناکسان را
شماره ١٢٧: کو مطرب عشق چست دانا
شماره ١٢٨: ما را سفری فتاد بی ما
شماره ١٢٩: مشکن دل مرد مشتری را
شماره ١٣٠: بیدار کنید مستیان را
شماره ١٣١: من چو موسی در زمان آتش شوق و لقا
شماره ١٣٢: در میان پرده خون عشق را گلزارها
شماره ١٣٣: غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را
شماره ١٣٤: ساقیا در نوش آور شیره عنقود را
شماره ١٣٥: ساقیا گردان کن آخر آن شراب صاف را
شماره ١٣٦: پرده دیگر مزن جز پرده دلدار ما
شماره ١٣٧: با چنین شمشیر دولت تو زبون مانی چرا
شماره ١٣٨: سکه رخسار ما جز زر مبادا بی شما
شماره ١٣٩: رنج تن دور از تو ای تو راحت جان های ما
شماره ١٤٠: درد ما را در جهان درمان مبادا بی شما
شماره ١٤١: جمله یاران تو سنگند و توی مرجان چرا
شماره ١٤٢: دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا
شماره ١٤٣: دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را
شماره ١٤٤: عقل دریابد تو را یا عشق یا جان صفا
شماره ١٤٥: ای وصالت یک زمان بوده فراقت سال ها
شماره ١٤٦: در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما
شماره ١٤٧: آخر از هجران به وصلش دررسیدستی دلا
شماره ١٤٨: از پی شمس حق و دین دیده گریان ما
شماره ١٤٩: خدمت شمس حق و دین یادگارت ساقیا
شماره ١٥٠: درد شمس الدین بود سرمایه درمان ما
شماره ١٥١: سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را
شماره ١٥٢: دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا
شماره ١٥٣: شمع دیدم گرد او پروانه ها چون جمع ها
شماره ١٥٤: دیده حاصل کن دلا آنگه ببین تبریز را
شماره ١٥٥: از فراق شمس دین افتاده ام در تنگنا
شماره ١٥٦: ای هوس های دلم بیا بیا بیا بیا
شماره ١٥٧: ای هوس های دلم باری بیا رویی نما
شماره ١٥٨: امتزاج روح ها در وقت صلح و جنگ ها
شماره ١٥٩: ای ز مقدارت هزاران فخر بی مقدار را
شماره ١٦٠: مفروشید کمان و زره و تیغ زنان را
شماره ١٦١: چو فرستاد عنایت به زمین مشعله ها را
شماره ١٦٢: تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
شماره ١٦٣: بروید ای حریفان بکشید یار ما را
شماره ١٦٤: چو مرا به سوی زندان بکشید تن ز بالا
شماره ١٦٥: اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا
شماره ١٦٦: چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا
شماره ١٦٧: کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را
شماره ١٦٨: ای بروییده به ناخواست به مانند گیا
شماره ١٦٩: رو ترش کن که همه روترشانند این جا
شماره ١٧٠: تا به شب ای عارف شیرین نوا
شماره ١٧١: چون نمایی آن رخ گلرنگ را
شماره ١٧٢: در میان عاشقان عاقل مبا
شماره ١٧٣: از یکی آتش برآوردم تو را
شماره ١٧٤: ز آتش شهوت برآوردم تو را
شماره ١٧٥: از ورای سر دل بین شیوه ها
شماره ١٧٦: روح زیتونیست عاشق نار را
شماره ١٧٧: ای بگفته در دلم اسرارها
شماره ١٧٨: می شدی غافل ز اسرار قضا
شماره ١٧٩: گر تو عودی سوی این مجمر بیا
شماره ١٨٠: ای تو آب زندگانی فاسقنا
شماره ١٨١: دل چو دانه ما مثال آسیا
شماره ١٨٢: در میان عاشقان عاقل مبا
شماره ١٨٣: ای دل رفته ز جا بازمیا
شماره ١٨٤: من رسیدم به لب جوی وفا
شماره ١٨٥: از بس که ریخت جرعه بر خاک ما ز بالا
شماره ١٨٦: ای میرآب بگشا آن چشمه روان را
شماره ١٨٧: از سینه پاک کردم افکار فلسفی را
شماره ١٨٨: بر چشمه ضمیرت کرد آن پری وثاقی
شماره ١٨٩: آمد بهار جان ها ای شاخ تر به رقص آ
شماره ١٩٠: با آن که می رسانی آن باده بقا را
شماره ١٩١: بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود را
شماره ١٩٢: بشکن سبو و کوزه ای میرآب جان ها
شماره ١٩٣: جانا قبول گردان این جست و جوی ما را
شماره ١٩٤: خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را
شماره ١٩٥: شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را
شماره ١٩٦: در جنبش اندرآور زلف عبرفشان را
شماره ١٩٧: ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا
شماره ١٩٨: ای صوفیان عشق بدرید خرقه ها
شماره ١٩٩: ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا
شماره ٢٠٠: نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا
شماره ٢٠١: شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما
شماره ٢٠٢: هر روز بامداد سلام علیکما
شماره ٢٠٣: آمد بهار خرم آمد نگار ما
شماره ٢٠٤: سر بر گریبان درست صوفی اسرار را
شماره ٢٠٥: چند گریزی ز ما چند روی جا به جا
شماره ٢٠٦: ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را
شماره ٢٠٧: ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
شماره ٢٠٨: از جهت ره زدن راه درآرد مرا
شماره ٢٠٩: ای در ما را زده شمع سرایی درآ
شماره ٢١٠: گر نه تهی باشدی بیشترین جوی ها
شماره ٢١١: باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا
شماره ٢١٢: اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را
شماره ٢١٣: اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا
شماره ٢١٤: درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا
شماره ٢١٥: من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا
شماره ٢١٦: روم به حجره خیاط عاشقان فردا
شماره ٢١٧: چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را
شماره ٢١٨: ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را
شماره ٢١٩: چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا
شماره ٢٢٠: ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا
شماره ٢٢١: مرا تو گوش گرفتی همی کشی به کجا
شماره ٢٢٢: رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا
شماره ٢٢٣: کجاست مطرب جان تا ز نعره های صلا
شماره ٢٢٤: چه خیره می نگری در رخ من ای برنا
شماره ٢٢٥: بپخته است خدا بهر صوفیان حلوا
شماره ٢٢٦: برفت یار من و یادگار ماند مرا
شماره ٢٢٧: به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا
شماره ٢٢٨: بیار آن که قرین را سوی قرین کشدا
شماره ٢٢٩: شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا
شماره ٢٣٠: ز سوز شوق دل من همی زند عللا
شماره ٢٣١: سبکتری تو از آن دم که می رسد ز صبا
شماره ٢٣٢: چو عشق را تو ندانی بپرس از شب ها
شماره ٢٣٣: کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را
شماره ٢٣٤: ز جام ساقی باقی چو خورده ای تو دلا
شماره ٢٣٥: مرا بدید و نپرسید آن نگار چرا
شماره ٢٣٦: مبارکی که بود در همه عروسی ها
شماره ٢٣٧: یار ما دلدار ما عالم اسرار ما
شماره ٢٣٨: هله ای کیا نفسی بیا
شماره ٢٣٩: کرانی ندارد بیابان ما
شماره ٢٤٠: تو جان و جهانی کریما مرا
شماره ٢٤١: نرد کف تو بردست مرا
شماره ٢٤٢: خیک دل ما مشک تن ما
شماره ٢٤٣: بگشا در بیا درآ که مبا عیش بی شما
شماره ٢٤٤: چه شدی گر تو همچون من شدییی عاشق ای فتا
شماره ٢٤٥: از برای صلاح مجنون را
شماره ٢٤٦: صد دهل می زنند در دل ما
شماره ٢٤٧: بانگ تسبیح بشنو از بالا
شماره ٢٤٨: گوش من منتظر پیام تو را
شماره ٢٤٩: دل بر ما شدست دلبر ما
شماره ٢٥٠: هین که منم بر در در برگشا
شماره ٢٥١: پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا
شماره ٢٥٢: نذر کند یار که امشب تو را
شماره ٢٥٣: چند نهان داری آن خنده را
شماره ٢٥٤: باده ده آن یار قدح باره را
شماره ٢٥٥: خیز صبوحی کن و درده صلا
شماره ٢٥٦: داد دهی ساغر و پیمانه را
شماره ٢٥٧: لعل لبش داد کنون مر مرا
شماره ٢٥٨: گر بنخسبی شبی ای مه لقا
شماره ٢٥٩: پیش کش آن شاه شکرخانه را
شماره ٢٦٠: چرخ فلک با همه کار و کیا
شماره ٢٦١: هان ای طبیب عاشقان سوداییی دیدی چو ما
شماره ٢٦٢: فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری
شماره ٢٦٣: به شکرخنده اگر می ببرد جان مرا
شماره ٢٦٤: لی حبیب حبه یشوی الحشا
شماره ٢٦٥: راح بفیها و الروح فیها
شماره ٢٦٦: هیج نومی و نفی ریح علی الغور هفا
شماره ٢٦٧: قد اشرقت الدنیا من نور حمیانا
شماره ٢٦٨: فدیتک یا ذا الوحی آیاته تتری
شماره ٢٦٩: تعالوا بنا نصفوا نخلی التدللا
شماره ٢٧٠: افدی قمرا لاح علینا و تلالا
شماره ٢٧١: تعالوا کلنا ذا الیوم سکری
شماره ٢٧٢: حداء الحادی صباحا بهواکم فاتینا
شماره ٢٧٣: طال ما بتنا بلاکم یا کرامی و شتنا
شماره ٢٧٤: ایه یا اهل الفرادیس اقرؤا منشورنا
شماره ٢٧٥: ابصرت روحی ملیحا زلزلت زلزالها
شماره ٢٧٦: یا خفی الحسن بین الناس یا نور الدجی
شماره ٢٧٧: سبق الجد الینا نزل الحب علینا
شماره ٢٧٨: انا لا اقسم الا برجال صدقونا
شماره ٢٧٩: مولانا مولانا اغنانا اغنانا
شماره ٢٨٠: یا منیر الخد یا روح البقا
شماره ٢٨١: یا ساقی المدامه حی علی الصلا
شماره ٢٨٢: یا من لواء عشقک لا زال عالیا
شماره ٢٨٣: جاء الربیع مفتخرا فی جوارنا
شماره ٢٨٤: اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا
شماره ٢٨٥: اتاک عید وصال فلا تذق حزنا
شماره ٢٨٦: یا من بنا قصر الکمال مشیدا
شماره ٢٨٧: ورد البشیر مبشرا ببشاره
شماره ٢٨٨: یا کالمینا یا حاکمینا
شماره ٢٨٩: یا مخجل البدر اشرقنا بلالا
شماره ٢٩٠: بی یار مهل ما را بی یار مخسب امشب
شماره ٢٩١: ای خواب به جان تو زحمت ببری امشب
شماره ٢٩٢: زان شاهد شکرلب زان ساقی خوش مذهب
شماره ٢٩٣: مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب
شماره ٢٩٤: بریده شد از این جوی جهان آب
شماره ٢٩٥: الا ای روی تو صد ماه و مهتاب
شماره ٢٩٦: مخسب ای یار مهمان دار امشب
شماره ٢٩٧: ای در غم تو به سوز و یارب
شماره ٢٩٨: آه از این زشتان که مه رو می نمایند از نقاب
شماره ٢٩٩: یا وصال یار باید یا حریفان را شراب
شماره ٣٠٠: کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب
شماره ٣٠١: هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب
شماره ٣٠٢: در هوایت بی قرارم روز و شب
شماره ٣٠٣: مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب
شماره ٣٠٤: هیچ می دانی چه می گوید رباب
شماره ٣٠٥: آواز داد اختر بس روشنست امشب
شماره ٣٠٦: رغبت به عاشقان کن ای جان صدر غایب
شماره ٣٠٧: کار همه محبان همچون زرست امشب
شماره ٣٠٨: خوابم ببسته ای بگشا ای قمر نقاب
شماره ٣٠٩: واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب
شماره ٣١٠: بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب
شماره ٣١١: زشت کسی کو نشد مسخره یار خوب
شماره ٣١٢: به جان تو که مرو از میان کار مخسب
شماره ٣١٣: رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب
شماره ٣١٤: تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب
شماره ٣١٥: چشم ها وا نمی شود از خواب
شماره ٣١٦: چونک درآییم به غوغای شب
شماره ٣١٧: یار آمد به صلح ای اصحاب
شماره ٣١٨: علونا سماء الود من غیر سلم
شماره ٣١٩: امسی و اصبح بالجوی اتعذب
شماره ٣٢٠: ابشروا یا قوم هذا فتح باب
شماره ٣٢١: آن خواجه را از نیم شب بیماریی پیدا شده ست
شماره ٣٢٢: آمده ام که تا به خود گوش کشان کشانمت
شماره ٣٢٣: آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
شماره ٣٢٤: درآ تا خرقه قالب دراندازم همین ساعت
شماره ٣٢٥: که دید ای عاشقان شهری که شهر نیکبختانست
شماره ٣٢٦: حالت ده و حیرت ده ای مبدع بی حالت
شماره ٣٢٧: از دفتر عمر ما یکتا ورقی مانده ست
شماره ٣٢٨: بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت
شماره ٣٢٩: بیایید بیایید که گلزار دمیده ست
شماره ٣٣٠: بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت
شماره ٣٣١: زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست
شماره ٣٣٢: این خانه که پیوسته در او بانگ چغانه ست
شماره ٣٣٣: اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست
شماره ٣٣٤: از اول امروز حریفان خرابات
شماره ٣٣٥: همه خوف آدمی را از درونست
شماره ٣٣٦: بده یک جام ای پیر خرابات
شماره ٣٣٧: ببستی چشم یعنی وقت خوابست
شماره ٣٣٨: سماع از بهر جان بی قرارست
شماره ٣٣٩: سماع آرام جان زندگانیست
شماره ٣٤٠: دگربار این دلم آتش گرفتست
شماره ٣٤١: بیا کامروز ما را روز عیدست
شماره ٣٤٢: مرا چون تا قیامت یار اینست
شماره ٣٤٣: ز همراهان جدایی مصلحت نیست
شماره ٣٤٤: به جان تو که سوگند عظیمست
شماره ٣٤٥: بگو ای یار همراز این چه شیوه ست
شماره ٣٤٦: شنیدم مر مرا لطفت دعا گفت
شماره ٣٤٧: قرار زندگانی آن نگارست
شماره ٣٤٨: صدایی کز کمان آید نذیریست
شماره ٣٤٩: مبر رنج ای برادر خواجه سختست
شماره ٣٥٠: ز بعد وقت نومیدی امیدیست
شماره ٣٥١: طبیب درد بی درمان کدامست
شماره ٣٥٢: چو با ما یار ما امروز جفتست
شماره ٣٥٣: زهی می کاندر آن دستست هیهات
شماره ٣٥٤: ز میخانه دگربار این چه بویست
شماره ٣٥٥: در این خانه کژی ای دل گهی راست
شماره ٣٥٦: تو را در دلبری دستی تمامست
شماره ٣٥٧: چو آن کان کرم ما را شکارست
شماره ٣٥٨: نگار خوب شکربار چونست
شماره ٣٥٩: در این جو دل چو دولاب خرابست
شماره ٣٦٠: ایا ساقی توی قاضی حاجات
شماره ٣٦١: اگر حوا بدانستی ز رنگت
شماره ٣٦٢: دو چشم آهوانش شیرگیرست
شماره ٣٦٣: چنان کاین دل از آن دلدار مستست
شماره ٣٦٤: تا نقش خیال دوست با ماست
شماره ٣٦٥: می دان که زمانه نقش سوداست
شماره ٣٦٦: دود دل ما نشان سوداست
شماره ٣٦٧: دل آمد و دی به گوش جان گفت
شماره ٣٦٨: گویم سخن شکرنباتت
شماره ٣٦٩: در شهر شما یکی نگاریست
شماره ٣٧٠: آمد رمضان و عید با ماست
شماره ٣٧١: گر جام سپهر زهرپیماست
شماره ٣٧٢: من سر نخورم که سر گران ست
شماره ٣٧٣: گر می نکند لبم بیانت
شماره ٣٧٤: پرسید کسی که ره کدامست
شماره ٣٧٥: مر عاشق را ز ره چه بیمست
شماره ٣٧٦: امروز جنون نو رسیده ست
شماره ٣٧٧: آن را که در آخرش خری هست
شماره ٣٧٨: ای گشته ز شاه عشق شهمات
شماره ٣٧٩: ای کرده میان سینه غارت
شماره ٣٨٠: آن خواجه اگر چه تیزگوش است
شماره ٣٨١: آن ره که بیامدم کدامست
شماره ٣٨٢: ای از کرم تو کار ما راست
شماره ٣٨٣: هین که گردن سست کردی کو کبابت کو شرابت
شماره ٣٨٤: عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست
شماره ٣٨٥: خلق های خوب تو پیشت دود بعد از وفات
شماره ٣٨٦: چون نداری تاب دانش چشم بگشا در صفات
شماره ٣٨٧: خاک آن کس شو که آب زندگانش روشنست
شماره ٣٨٨: خدمت بی دوستی را قدر و قیمت هست نیست
شماره ٣٨٩: چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست
شماره ٣٩٠: ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
شماره ٣٩١: مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست
شماره ٣٩٢: گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست
شماره ٣٩٣: جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست
شماره ٣٩٤: چشمه ای خواهم که از وی جمله را افزایش است
شماره ٣٩٥: عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
شماره ٣٩٦: در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست
شماره ٣٩٧: آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدست
شماره ٣٩٨: از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست
شماره ٣٩٩: آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست
شماره ٤٠٠: چون نظر کردن همه اوصاف خوب اندر دلست
شماره ٤٠١: اندرآ ای مه که بی تو ماه را استاره نیست
شماره ٤٠٢: نقش بند جان که جان ها جانب او مایلست
شماره ٤٠٣: گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست
شماره ٤٠٤: هله ای آنک بخوردی سحری باده که نوشت
شماره ٤٠٥: به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت
شماره ٤٠٦: چند گویی که چه چاره ست و مرا درمان چیست
شماره ٤٠٧: چشم پرنور که مست نظر جانانست
شماره ٤٠٨: آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست
شماره ٤٠٩: تا نلغزی که ز خون راه پس و پیش ترست
شماره ٤١٠: دوش آمد بر من آنک شب افروز منست
شماره ٤١١: عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست
شماره ٤١٢: آنک بی باده کند جان مرا مست کجاست
شماره ٤١٣: من نشستم ز طلب وین دل پیچان ننشست
شماره ٤١٤: روز و شب خدمت تو بی سر و بی پا چه خوشست
شماره ٤١٥: تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست
شماره ٤١٦: مطرب و نوحه گر عاشق و شوریده خوش است
شماره ٤١٧: من پری زاده ام و خواب ندانم که کجا است
شماره ٤١٨: سر مپیچان و مجنبان که کنون نوبت تو است
شماره ٤١٩: بوسه ای داد مرا دلبر عیار و برفت
شماره ٤٢٠: ذوق روی ترشش بین که ز صد قند گذشت
شماره ٤٢١: ساقیا این می از انگور کدامین پشته ست
شماره ٤٢٢: ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست
شماره ٤٢٣: مگر این دم سر آن زلف پریشان شده است
شماره ٤٢٤: دلبری و بی دلی اسرار ماست
شماره ٤٢٥: عاشقان را جست و جو از خویش نیست
شماره ٤٢٦: غیر عشقت راه بین جستیم نیست
شماره ٤٢٧: در دل و جان خانه کردی عاقبت
شماره ٤٢٨: این چنین پابند جان میدان کیست
شماره ٤٢٩: عاشقی و بی وفایی کار ماست
شماره ٤٣٠: گم شدن در گم شدن دین منست
شماره ٤٣١: عشوه دشمن بخوردی عاقبت
شماره ٤٣٢: این چنین پابند جان میدان کیست
شماره ٤٣٣: اندر این جمع شررها ز کجاست
شماره ٤٣٤: هم به بر این بت زیبا خوشکست
شماره ٤٣٥: هر کی بالاست مر او را چه غمست
شماره ٤٣٦: گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت
شماره ٤٣٧: هر جور کز تو آید بر خود نهم غرامت
شماره ٤٣٨: هر دم سلام آرد کاین نامه از فلانست
شماره ٤٣٩: بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت
شماره ٤٤٠: امروز شهر ما را صد رونق ست و جانست
شماره ٤٤١: بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
شماره ٤٤٢: بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست
شماره ٤٤٣: از دل به دل برادر گویند روزنیست
شماره ٤٤٤: ساقی بیار باده که ایام بس خوشست
شماره ٤٤٥: این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست
شماره ٤٤٦: گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهده ست
شماره ٤٤٧: ای گل تو را اگر چه رخسار نازکست
شماره ٤٤٨: امروز روز نوبت دیدار دلبرست
شماره ٤٤٩: جانا جمال روح بسی خوب و بافرست
شماره ٤٥٠: از بامداد روی تو دیدن حیات ماست
شماره ٤٥١: پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست
شماره ٤٥٢: ساقی و سردهی ز لب یارم آرزوست
شماره ٤٥٣: بد دوش بی تو تیره شب و روشنی نداشت
شماره ٤٥٤: جان سوی جسم آمد و تن سوی جان نرفت
شماره ٤٥٥: آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
شماره ٤٥٦: ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست
شماره ٤٥٧: ای چنگ پرده های سپاهانم آرزوست
شماره ٤٥٨: امروز چرخ را ز مه ما تحیریست
شماره ٤٥٩: ای مرده ای که در تو ز جان هیچ بوی نیست
شماره ٤٦٠: عاشق آن قند تو جان شکرخای ماست
شماره ٤٦١: شاه گشادست رو دیده شه بین که راست
شماره ٤٦٢: یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست
شماره ٤٦٣: هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
شماره ٤٦٤: نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست
شماره ٤٦٥: کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست
شماره ٤٦٦: باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست
شماره ٤٦٧: آنک چنان می رود ای عجب او جان کیست
شماره ٤٦٨: با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست
شماره ٤٦٩: ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
شماره ٤٧٠: ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
شماره ٤٧١: پیش چنین ماه رو گیج شدن واجبست
شماره ٤٧٢: کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست
شماره ٤٧٣: هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
شماره ٤٧٤: ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات
شماره ٤٧٥: بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست
شماره ٤٧٦: بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست
شماره ٤٧٧: ز آفتاب سعادت مرا شراباتست
شماره ٤٧٨: وجود من به کف یار جز که ساغر نیست
شماره ٤٧٩: ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست
شماره ٤٨٠: به حق آن که در این دل بجز ولای تو نیست
شماره ٤٨١: چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست
شماره ٤٨٢: برات عاشق نو کن رسید روز برات
شماره ٤٨٣: هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست
شماره ٤٨٤: هر آنچ دور کند مر تو را ز دوست بدست
شماره ٤٨٥: سه روز شد که نگارین من دگرگونست
شماره ٤٨٦: به حق چشم خمار لطیف تابانت
شماره ٤٨٧: چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات
شماره ٤٨٨: در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست
شماره ٤٨٩: اگر تو مست وصالی رخ تو ترش چراست
شماره ٤٩٠: مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست
شماره ٤٩١: جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست
شماره ٤٩٢: ز دام چند بپرسی و دانه را چه شدست
شماره ٤٩٣: تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست
شماره ٤٩٤: به شاه نهانی رسیدی که نوشت
شماره ٤٩٥: اگر مر تو را صلح آهنگ نیست
شماره ٤٩٦: طرب ای بحر اصل آب حیات
شماره ٤٩٧: صوفیان آمدند از چپ و راست
شماره ٤٩٨: فعل نیکان محرض نیکیست
شماره ٤٩٩: عشق جز دولت و عنایت نیست
شماره ٥٠٠: قبله امروز جز شهنشه نیست
شماره ٥٠١: امشب از چشم و مغز خواب گریخت
شماره ٥٠٢: اندرآ عیش بی تو شادان نیست
شماره ٥٠٣: بر شکرت جمع مگس ها چراست
شماره ٥٠٤: خیز که امروز جهان آن ماست
شماره ٥٠٥: پیشتر آ روی تو جز نور نیست
شماره ٥٠٦: کار من اینست که کاریم نیست
شماره ٥٠٧: کیست که او بنده رای تو نیست
شماره ٥٠٨: شیر خدا بند گسستن گرفت
شماره ٥٠٩: مرغ دلم باز پریدن گرفت
شماره ٥١٠: باز به بط گفت که صحرا خوشست
شماره ٥١١: همچو گل سرخ برو دست دست
شماره ٥١٢: صبر مرا آینه بیماریست
شماره ٥١٣: کیست در این شهر که او مست نیست
شماره ٥١٤: قصد سرم داری خنجر به مشت
شماره ٥١٥: خانه دل باز کبوتر گرفت
شماره ٥١٦: بازرسیدیم ز میخانه مست
شماره ٥١٧: ای ز بگه خاسته سر مست مست
شماره ٥١٨: نفسی بهوی الحبیب فارت
شماره ٥١٩: ای دل فرورو در غمش کالصبر مفتاح الفرج
شماره ٥٢٠: ای مبارک ز تو صبوح و صباح
شماره ٥٢١: یا راهبا انظر الی مصباح
شماره ٥٢٢: ماه دیدم شد مرا سودای چرخ
شماره ٥٢٣: ای بی وفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد
شماره ٥٢٤: بی گاه شد بی گاه شد خورشید اندر چاه شد
شماره ٥٢٥: بی گاه شد بی گاه شد خورشید اندر چاه شد
شماره ٥٢٦: ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد
شماره ٥٢٧: گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
شماره ٥٢٨: آن کیست آن آن کیست آن کو سینه را غمگین کند
شماره ٥٢٩: خامی سوی پالیز جان آمد که تا خربز خورد
شماره ٥٣٠: امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان می رسد
شماره ٥٣١: صوفی چرا هوشیار شد ساقی چرا بی کار شد
شماره ٥٣٢: مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند
شماره ٥٣٣: رندان سلامت می کنند جان را غلامت می کنند
شماره ٥٣٤: رو آن ربابی را بگو مستان سلامت می کنند
شماره ٥٣٥: سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می رود
شماره ٥٣٦: آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود
شماره ٥٣٧: کاری نداریم ای پدر جز خدمت ساقی خود
شماره ٥٣٨: گر آتش دل برزند بر مؤمن و کافر زند
شماره ٥٣٩: مستی سلامت می کند پنهان پیامت می کند
شماره ٥٤٠: مستی سلامت می کند پنهان پیامت می کند
شماره ٥٤١: صرفه مکن صرفه مکن صرفه گدارویی بود
شماره ٥٤٢: بی گاه شد بی گاه شد خورشید اندر چاه شد
شماره ٥٤٣: یار مرا می نهلد تا که بخارم سر خود
شماره ٥٤٤: ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود
شماره ٥٤٥: بی تو به سر می نشود با دگری می نشود
شماره ٥٤٦: هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
شماره ٥٤٧: سجده کنم پیشکش آن قد و بالا چه شود
شماره ٥٤٨: چشم تو ناز می کند ناز جهان تو را رسد
شماره ٥٤٩: آب زنید راه را هین که نگار می رسد
شماره ٥٥٠: پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می رسد
شماره ٥٥١: جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود
شماره ٥٥٢: چیست صلای چاشتگه خواجه به گور می رود
شماره ٥٥٣: بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
شماره ٥٥٤: این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه می شود
شماره ٥٥٥: چونک جمال حسن تو اسب شکار زین کند
شماره ٥٥٦: جور و جفا و دوریی کان کنکار می کند
شماره ٥٥٧: دل چو بدید روی تو چون نظرش به جان بود
شماره ٥٥٨: یار مرا چو اشتران باز مهار می کشد
شماره ٥٥٩: زهره عشق هر سحر بر در ما چه می کند
شماره ٥٦٠: عاشق دلبر مرا شرم و حیا چرا بود
شماره ٥٦١: طوطی جان مست من از شکری چه می شود
شماره ٥٦٢: خیال ترک من هر شب صفات ذات من گردد
شماره ٥٦٣: دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
شماره ٥٦٤: همی بینیم ساقی را که گرد جام می گردد
شماره ٥٦٥: اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد
شماره ٥٦٦: بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد
شماره ٥٦٧: نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
شماره ٥٦٨: چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد
شماره ٥٦٩: بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
شماره ٥٧٠: بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
شماره ٥٧١: بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار می ماند
شماره ٥٧٢: ورای پرده جانت دلا خلقان پنهانند
شماره ٥٧٣: برآمد بر شجر طوطی که تا خطبه شکر گوید
شماره ٥٧٤: مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
شماره ٥٧٥: ایا سر کرده از جانم تو را خانه کجا باشد
شماره ٥٧٦: دل من چون صدف باشد خیال دوست در باشد
شماره ٥٧٧: چو برقی می جهد چیزی عجب آن دلستان باشد
شماره ٥٧٨: مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد
شماره ٥٧٩: دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد
شماره ٥٨٠: صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد
شماره ٥٨١: مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد
شماره ٥٨٢: اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند
شماره ٥٨٣: رسیدم در بیابانی که عشق از وی پدید آید
شماره ٥٨٤: یکی گولی همی خواهم که در دلبر نظر دارد
شماره ٥٨٥: مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد
شماره ٥٨٦: سعادت جو دگر باشد و عاشق خود دگر باشد
شماره ٥٨٧: صلا جان های مشتاقان که نک دلدار خوب آمد
شماره ٥٨٨: صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد
شماره ٥٨٩: شکایت ها همی کردی که بهمن برگ ریز آمد
شماره ٥٩٠: سر از بهر هوس باید چو خالی گشت سر چه بود
شماره ٥٩١: چه بویست این چه بویست این مگر آن یار می آید
شماره ٥٩٢: اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند
شماره ٥٩٣: برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید
شماره ٥٩٤: امروز جمال تو سیمای دگر دارد
شماره ٥٩٥: آن را که درون دل عشق و طلبی باشد
شماره ٥٩٦: آن مه که ز پیدایی در چشم نمی آید
شماره ٥٩٧: امروز جمال تو بر دیده مبارک باد
شماره ٥٩٨: یاران سحر خیزان تا صبح کی دریابد
شماره ٥٩٩: امشب عجبست ای جان گر خواب رهی یابد
شماره ٦٠٠: جامم بشکست ای جان پهلوش خلل دارد
شماره ٦٠١: آن عشق که از پاکی از روح حشم دارد
شماره ٦٠٢: آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد
شماره ٦٠٣: گویند به بلا ساقون ترکی دو کمان دارد
شماره ٦٠٤: هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد
شماره ٦٠٥: ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد
شماره ٦٠٦: با تلخی معزولی میری بنمی ارزد
شماره ٦٠٧: ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد
شماره ٦٠٨: ایمان بر کفر تو ای شاه چه کس باشد
شماره ٦٠٩: در خانه غم بودن از همت دون باشد
شماره ٦١٠: نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
شماره ٦١١: ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد
شماره ٦١٢: بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
شماره ٦١٣: ای خواجه بازرگان از مصر شکر آمد
شماره ٦١٤: آن بنده آواره بازآمد و بازآمد
شماره ٦١٥: خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند
شماره ٦١٦: چونی و چه باشد چون تا قدر تو را داند
شماره ٦١٧: چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند
شماره ٦١٨: چون جغد بود اصلش کی صورت باز آید
شماره ٦١٩: آن صبح سعادت ها چون نورفشان آید
شماره ٦٢٠: از سرو مرا بوی بالای تو می آید
شماره ٦٢١: در تابش خورشیدش رقصم به چه می باید
شماره ٦٢٢: جان پیش تو هر ساعت می ریزد و می روید
شماره ٦٢٣: عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
شماره ٦٢٤: هر ذره که بر بالا می نوشد و پا کوبد
شماره ٦٢٥: گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد
شماره ٦٢٦: هر کآتش من دارد او خرقه ز من دارد
شماره ٦٢٧: عاشق به سوی عاشق زنجیر همی درد
شماره ٦٢٨: ای دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد
شماره ٦٢٩: عاشق چو منی باید می سوزد و می سازد
شماره ٦٣٠: گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد
شماره ٦٣١: نومید مشو جانا کاومید پدید آمد
شماره ٦٣٢: عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
شماره ٦٣٣: شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد
شماره ٦٣٤: نک ماه رجب آمد تا ماه عجب بیند
شماره ٦٣٥: مستان می ما را هم ساقی ما باید
شماره ٦٣٦: بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
شماره ٦٣٧: برانید برانید که تا بازنمانید
شماره ٦٣٨: ملولان همه رفتند در خانه ببندید
شماره ٦٣٩: آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
شماره ٦٤٠: تا باد سعادت ز محمد خبر افکند
شماره ٦٤١: در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد
شماره ٦٤٢: در خانه نشسته بت عیار کی دارد
شماره ٦٤٣: در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد
شماره ٦٤٤: تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد
شماره ٦٤٥: بار دگر آن آب به دولاب درآمد
شماره ٦٤٦: بار دگر آن مست به بازار درآمد
شماره ٦٤٧: تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
شماره ٦٤٨: ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
شماره ٦٤٩: بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد
شماره ٦٥٠: آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
شماره ٦٥١: مهتاب برآمد کلک از گور برآمد
شماره ٦٥٢: تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
شماره ٦٥٣: چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید
شماره ٦٥٤: هر نکته که از زهر اجل تلختر آید
شماره ٦٥٥: از بهر خدا عشق دگر یار مدارید
شماره ٦٥٦: مرغان که کنون از قفص خویش جدایید
شماره ٦٥٧: گر یک سر موی از رخ تو روی نماید
شماره ٦٥٨: بگو دل را که گرد غم نگردد
شماره ٦٥٩: دلم امروز خوی یار دارد
شماره ٦٦٠: نثرنا فی ربیع الوصل بالورد
شماره ٦٦١: بیا ای زیرک و بر گول می خند
شماره ٦٦٢: اگر عالم همه پرخار باشد
شماره ٦٦٣: تویی نقشی که جان ها برنتابد
شماره ٦٦٤: دلی دارم که گرد غم نگردد
شماره ٦٦٥: خنک جانی که او یاری پسندد
شماره ٦٦٦: چمن جز عشق تو کاری ندارد
شماره ٦٦٧: سماع صوفیان می درنگیرد
شماره ٦٦٨: رجب بیرون شد و شعبان درآمد
شماره ٦٦٩: چو شب شد جملگان در خواب رفتند
شماره ٦٧٠: پریر آن چهره یارم چه خوش بود
شماره ٦٧١: دلم را ناله سرنای باید
شماره ٦٧٢: بگویم خفیه تا خواجه نرنجد
شماره ٦٧٣: کسی کز غمزه ای صد عقل بندد
شماره ٦٧٤: چنان کز غم دل دانا گریزد
شماره ٦٧٥: هر آن دل ها که بی تو شاد باشد
شماره ٦٧٦: سگ ار چه بی فغان و شر نباشد
شماره ٦٧٧: عجب آن دلبر زیبا کجا شد
شماره ٦٧٨: به صورت یار من چون خشمگین شد
شماره ٦٧٩: چو دیوم عاشق آن یک پری شد
شماره ٦٨٠: نگارا مردگان از جان چه دانند
شماره ٦٨١: کسی که غیر این سوداش نبود
شماره ٦٨٢: یکی لحظه از او دوری نباید
شماره ٦٨٣: ز خاک من اگر گندم برآید
شماره ٦٨٤: ز رویت دسته گل می توان کرد
شماره ٦٨٥: دل با دل دوست در حنین باشد
شماره ٦٨٦: ای مطرب جان چو دف به دست آمد
شماره ٦٨٧: کی باشد کاین قفص چمن گردد
شماره ٦٨٨: روی تو به رنگریز کان ماند
شماره ٦٨٩: دوش از بت من جهان چه می شد
شماره ٦٩٠: ای عشق که جمله از تو شادند
شماره ٦٩١: هر چند که بلبلان گزینند
شماره ٦٩٢: رفتیم بقیه را بقا باد
شماره ٦٩٣: جانی که ز نور مصطفی زاد
شماره ٦٩٤: آن کز دهن تو رنگ دارد
شماره ٦٩٥: این قافله بار ما ندارد
شماره ٦٩٦: بیچاره کسی که زر ندارد
شماره ٦٩٧: دل بی لطف تو جان ندارد
شماره ٦٩٨: آن کس که ز تو نشان ندارد
شماره ٦٩٩: بیچاره کسی که می ندارد
شماره ٧٠٠: آن خواجه خوش لقا چه دارد
شماره ٧٠١: آن خواجه خوش لقا چه دارد
شماره ٧٠٢: پرکندگی از نفاق خیزد
شماره ٧٠٣: آن کس که ز جان خود نترسد
شماره ٧٠٤: آن جا که چو تو نگار باشد
شماره ٧٠٥: ای کز تو همه جفا وفا شد
شماره ٧٠٦: روزم به عیادت شب آمد
شماره ٧٠٧: آن یوسف خوش عذار آمد
شماره ٧٠٨: برخیز که ساقی اندرآمد
شماره ٧٠٩: جان از سفر دراز آمد
شماره ٧١٠: آن شعله نور می خرامد
شماره ٧١١: امروز نگار ما نیامد
شماره ٧١٢: خوش باش که هر که راز داند
شماره ٧١٣: ساقی زان می که می چریدند
شماره ٧١٤: اول نظر ار چه سرسری بود
شماره ٧١٥: اول نظر ار چه سرسری بود
شماره ٧١٦: دیر آمده ای سفر مکن زود
شماره ٧١٧: آن کس که به بندگیت آید
شماره ٧١٨: آخر گهر وفا ببارید
شماره ٧١٩: ای اهل صبوح در چه کارید
شماره ٧٢٠: از بهر چه در غم و زحیرید
شماره ٧٢١: هر سینه که سیمبر ندارد
شماره ٧٢٢: ما مست شدیم و دل جدا شد
شماره ٧٢٣: ساقی برخیز کان مه آمد
شماره ٧٢٤: گرمابه دهر جان فزا بود
شماره ٧٢٥: کس با چو تو یار راز گوید
شماره ٧٢٦: شب رفت حریفکان کجایید
شماره ٧٢٧: از دلبر ما نشان کی دارد
شماره ٧٢٨: دشمن خویشیم و یار آنک ما را می کشد
شماره ٧٢٩: اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند
شماره ٧٣٠: اینک آن مرغان که ایشان بیضه ها زرین کنند
شماره ٧٣١: پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
شماره ٧٣٢: دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود
شماره ٧٣٣: ذره ذره آفتاب عشق دردی خوار باد
شماره ٧٣٤: مطربا این پرده زن کز رهزنان فریاد و داد
شماره ٧٣٥: دوش آمد پیل ما را باز هندستان به یاد
شماره ٧٣٦: گر یکی شاخی شکستم من ز گلزاری چه شد
شماره ٧٣٧: نام آن کس بر که مرده از جمالش زنده شد
شماره ٧٣٨: مطربم سرمست شد انگشت بر رق می زند
شماره ٧٣٩: قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند
شماره ٧٤٠: مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند
شماره ٧٤١: پنج در چه فایده چون هجر را شش تو کند
شماره ٧٤٢: عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن رو کند
شماره ٧٤٣: آن زمانی را که چشم از چشم او مخمور بود
شماره ٧٤٤: رو ترش کردی مگر دی باده ات گیرا نبود
شماره ٧٤٥: آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود
شماره ٧٤٦: برنشست آن شاه عشق و دام ظلمت بردرید
شماره ٧٤٧: ای طربناکان ز مطرب التماس می کنید
شماره ٧٤٨: فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار باد
شماره ٧٤٩: مست آمد دلبرم تا دل برد از بامداد
شماره ٧٥٠: شاد شد جانم که چشمت وعده احسان نهاد
شماره ٧٥١: هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد
شماره ٧٥٢: هم دلم ره می نماید هم دلم ره می زند
شماره ٧٥٣: هم لبان می فروشت باده را ارزان کند
شماره ٧٥٤: می خرامد آفتاب خوبرویان ره کنید
شماره ٧٥٥: شاه ما از جمله شاهان پیش بود و بیش بود
شماره ٧٥٦: علتی باشد که آن اندر بهاران بد شود
شماره ٧٥٧: وصف آن مخدوم می کن گر چه می رنجد حسود
شماره ٧٥٨: دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد
شماره ٧٥٩: دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
شماره ٧٦٠: خنک آن کس که چو ما شد همه تسلیم و رضا شد
شماره ٧٦١: چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد
شماره ٧٦٢: بدرد مرده کفن را به سر گور برآید
شماره ٧٦٣: خنک آن کس که چو ما شد همگی لطف و رضا شد
شماره ٧٦٤: مشو ای دل تو دگرگون که دل یار بداند
شماره ٧٦٥: هله نومید نباشی که تو را یار براند
شماره ٧٦٦: خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد
شماره ٧٦٧: صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
شماره ٧٦٨: چمنی که جمله گل ها به پناه او گریزد
شماره ٧٦٩: چه توقفست زین پس همه کاروان روان شد
شماره ٧٧٠: همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
شماره ٧٧١: هله عاشقان بکوشید که چو جسم و جان نماند
شماره ٧٧٢: صنما سپاه عشقت به حصار دل درآمد
شماره ٧٧٣: سحری چو شاه خوبان به وثاق ما درآمد
شماره ٧٧٤: به میان دل خیال مه دلگشا درآمد
شماره ٧٧٥: هله هش دار که در شهر دو سه طرارند
شماره ٧٧٦: عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند
شماره ٧٧٧: ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند
شماره ٧٧٨: از دلم صورت آن خوب ختن می نرود
شماره ٧٧٩: همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
شماره ٧٨٠: بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
شماره ٧٨١: در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد
شماره ٧٨٢: خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
شماره ٧٨٣: ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند
شماره ٧٨٤: عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
شماره ٧٨٥: ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند
شماره ٧٨٦: آنک عکس رخ او راه ثریا بزند
شماره ٧٨٧: آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند
شماره ٧٨٨: آه کان طوطی دل بی شکرستان چه کند
شماره ٧٨٩: از دلم صورت آن خوب ختن می نرود
شماره ٧٩٠: واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود
شماره ٧٩١: این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید
شماره ٧٩٢: هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
شماره ٧٩٣: هست مستی که مرا جانب میخانه برد
شماره ٧٩٤: هر کی از حلقه ما جای دگر بگریزد
شماره ٧٩٥: وقت آن شد که ز خورشید ضیایی برسد
شماره ٧٩٦: وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
شماره ٧٩٧: ز اول روز که مخموری مستان باشد
شماره ٧٩٨: ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود
شماره ٧٩٩: سفره کهنه کجا درخور نان تو بود
شماره ٨٠٠: گر نخسبی ز تواضع شبکی جان چه شود
شماره ٨٠١: عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید
شماره ٨٠٢: می رسد یوسف مصری همه اقرار دهید
شماره ٨٠٣: بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد
شماره ٨٠٤: صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند
شماره ٨٠٥: یا رب این بوی که امروز به ما می آید
شماره ٨٠٦: یا رب این بوی خوش از روضه جان می آید
شماره ٨٠٧: لحظه ای قصه کنان قصه تبریز کنید
درباره نوسخن