" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٧٧٦: هذا طبیبی، عند الدوآء

هذا طبیبی، عند الدوآء
هذا حبیبی، عند الولآء
هذا لباسی، هذا کناسی
هذا شرابی، هذا غذایی
هذا انیسی، عندالفراق
هذا خلاصی، عند البلآء
قالوا تسلی، حاشا و کلا
قلبی مقیم، وسط الوفآء
این کان احمد، قلبی تعمد
روحی فداه، عند الفنآء
ان کان شاکی، یبغی هلاکی
سمعا و طاعه ذا مشتهایی
هذا سلحدار، لایدخل الدار
الا بدینار، عند الابآء
مونی حیاتی، حصدی نباتی
حبسی نجاتی، مقتی بقایی
یا من یلمنی، مالک و مالی
صبری محال فی الاتقآء
روحی مصیب، قلبی مصاف
صبری مذاب، فی حرنایی
انا نسینا، ما قد لقینا
لما راینا، بدر الضیآء
یا ذوفنونی، ابصر جنونی
فوق الظنون، خرق الحیاء
امروز دلبر یکبار دیگر
آمد که گیرد مرغ هوایی
گر او پذیرد، ده ده بگیرد
لیکن بخیلست، در رخ نمایی
بر گرد دلبر، پانصد کبوتر
پر می فشانند، بهر گوایی
ای نیم مرده، پران شو اینجا
کاینجا نماند، بی اشتهایی
مستان کم زن، رستند از تن
دزدم گلیمی، من از کسایی