" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٧٩: چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری

چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری
برو و بکش دو جامی که بسی ملال داری
دل تست فارغ از غم که شراب عیش خوردی
تو به عیش کوش و مستی که فراغ بار داری
تو نشسته در مقابل من و سد خیال باطل
که به عالم تخیل به که اتصال داری
به کدام علم یارب به دل تو اندر آیم
که ببینم و بدانم که چه در خیال داری
به ترشح عنایت غم باز مانده ای خور
تو که کاروان جانها به لب زلال داری
چه خوش است از تو وحشی ز شراب عشق مستی
که نه خسته فراقی نه غم وصال داری