" rel="stylesheet"/> "> ">

ایضا فی الموعظة و النصیحه

لاله زار جهان عجب باغیست
که از آن باغ هر نفس داغیست
نیست بوی نشاط در گل او
محنت افزاست صوت بلبل او
دهن غنچه اش، که خندانست
دل پر خون درد مندانست
هست هر برگ و شاخ در چمنش
تن گل چهره ای و پیرهنش
هر بنفشه که بر لب جوییست
گره زلف عنبرین موییست
لاله کز خاک می دمد هر سال
صفحه عارضست و نقطه خال
هر کجا تازه سرو رعناییست
قد موزون سرو بالاییست
تا توانی دل از جهان بگسل
رشته مهر ازین و آن بگسل
جاودان نیست عالم فانی
تو درو جاودان کجا مانی؟
روی در ملک جاودانی کن
ترک این کهنه دیر فانی کن
پا درین دام پیچ پیچ منه
همه هیچند، دل بهیچ منه
پیش گوهرشناس و گوهر سنج
هست عالم چو عرصه شطرنج
که ببازیچه هر زمان شاهی
سوی این عرصه میکند راهی
گر خوری همچو خضر آب حیات
تشنه لب جان دهی درین ظلمات
فی المثل عمر نوح گر یابی
چون بتوفان رسی خطر یابی