ماتشنه لب و چشمه حیوان نفس ماست
درویش جهانیم و هما درقفس ماست
آن زهرپرستی که بود درشکرستان
بیگانه زخوابیدن شکر مگس ماست
آن کعبه روانیم که دربادیه راز
خاموشی جاوید فغان جرس ماست
از لذت امید تماشای تو مردن
درباغ تمنا ثمرپیش رس ماست
مرغان اجابت همه بریان وکبابند
در روضه خلدی که نسیمش نفس ماست
عرفی کس ماهرکه شود حیله فروش است
دربی کسی آویز که بی گفت ،کس ماست