" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٣: از شوق که این ناله گرانمایه متاعست

از شوق که این ناله گرانمایه متاعست
کین شعله دل نام دگر مست سماعست
در معرکه عشق زبون شو که دراین رزم
هرکس که بصدرنگ شهیدست شجاعست
زین باغ مجوبهره که هر میوه که چینند
بی آبی ایّام مکیدست وفقاعست
سیماب بود قفل درگوش تو ورنه
صدنعره مستانه طلبکار سماعست
گوش شنوا جوی که در بزم تکلم
بر بستن لب موجب صدگونه صداعست
تا عشق ببازار دلم شعله فروشد
برچیده دکان دوزخ ودلال متاعست
عرفی یکی از جیب بر آور سرمستی
این محمل عمرست که بر دوش وداعست