" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٨٩: زخم کاویدن برو الماس بستن کارکیست

زخم کاویدن برو الماس بستن کارکیست
رسم غمخواری نکومیداند این غمخوار کیست
مشتری بودن نه حد ماست در بازار عشق
چشم بستیم ازمتاع آخر ببین بازار کیست
این وصال جاودان وین لطف روزافزون او
منتم بردیده لیک از گریه بسیار کیست
خنده برآرایش دست ومیان ما مزن
چون نه ای آگه که ناقوس که در زنار کیست
لب بدندان دست در زیر زنخ دارد مسیح
گفته ای ای همنشین گویا که این بیمار کیست
از شهیدان کوچه های قدسیان عرفی پرست
زهره ای داری بگو کز غمزه خونخوار کیست