" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٤٩: نزدیک لب رسانده شکستیم جام صلح

نزدیک لب رسانده شکستیم جام صلح
دشمن غیور بود نبردیم نام صلح
ناکرده صلح خشم نمودیم واین سزاست
آنرا که اعتماد کند بردوام صلح
دیریست کز زیارت ما بهره مند نیست
بتخانه عداوت وبیت الحرام صلح
آنانکه حسن وعشق موافق شناختند
بر جنگ لایزال نهادند نام صلح
از شوق می طپید و زبیم توعمرها ست
مرغ دل رمیده نمیگشت رام صلح
ای دور باش غمزه رهم ده که بهر شوق
گیرم ز التفات نهانش پیام صلح
عرفی تمام عمر ستم دید وصبر کرد
هرگز نیافت مرغ تلافی بدام صلح