" rel="stylesheet"/>
">
">
شماره ١٦١: هجران شب تار ما ندارد
هجران شب تار ما ندارد
غم عقده کار ما ندارد
ما جان بهوای گل فشانیم
گل میل کنار ما ندارد
گر عزم سفر کند خوشش باد
جان طاقت بار ما ندارد
فردوس شراب دارد اما
پیمانه گسار ما ندارد
هر کس که رهین حرف وصوتست
پیغام نگار ما ندارد
ساقی می ناب دارد اما
در خورد خمار ما ندارد
از بس که رمیده ایم ترسان
غم ذوق شکار ما ندارد
عرفی نه ز دوست دشمنانست
اما غم کار ما ندارد