" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٨٠: بجهان چکار سازم که بساختن نیرزد

بجهان چکار سازم که بساختن نیرزد
بکدام ملک تازم که بتاختن نیرزد
زمتاع هر دوعالم چه شناسم وچه یابم
که بیافتن نشاید بشناختن نیرزد
نه تو مرد دل نوازی نه دل آنقدر بعزت
که گر از نوا بیفتد بنواختن نیرزد
همه قلب را چه سوزی بگذارسیم قلبی
که برای سیم خالص بگداختن نیرزد
بکرشمه تو عرفی دل ودین بباخت لیکن
نه چنان دلی ودینی که بباختن نیرزد