" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٨٩: هر چه بگزیدم ازان کیش برهمن به بود

هر چه بگزیدم ازان کیش برهمن به بود
هر که دیدم بدر میکده از من به بود
ناله بلبلم آشفته بگلزار کشید
ورنه از طرف چمن گوشه گلخن به بود
بزم داود بهشتم در یعقوب زدم
کز نوای شکرین تلخی شیون به بود
دوش در مجلس احباب نشستم همه گوش
هر چه بشنیدم ازان طعنه دشمن به بود
عمر در عجب وریا رفت ندانستم حیف
که مرا تیرگی از پاکی دامن به بود
گذر عشق روا بود بآتشکده هم
این قدر بود که دروادی ایمن به بود
عرفی انصاف دهم آنچه تو کردی همه عمر
گر همه طاعت حق بود نگردن به بود