" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٩٥: نسیم عشق چو برگ سمن فرو ریزد

نسیم عشق چو برگ سمن فرو ریزد
جگر ز ناله مرغ چمن فرو ریزد
فلک نظر بکه دارد که پیش غمزه او
هزار ناوک جادو فکن فرو ریزد
اجل بصید گه ناز او شود پامال
ز بس که بر سر هم جان وتن فرو ریزد
نهفته بر لب شیرین اگر زنی انگشت
فسانهای غم کوهکن فرو ریزد
اگر شکسته دلم آستین بر افشاند
جهان جهان غمش از هر شکن فرو ریزد
که لاف حوصله زد گوبمان دمی که لبم
حدیث عرفی خونین کفن فرو ریزد