آنکه چو من از عشق پریشان ننشیند
بر مسند توفیق شهیدان ننشیند
ای خضر شکستی بسبویت نرسد خیز
کین تشنگی از چشمه حیوان ننشیند
ای نوح مرنجان نفس چشمه گشایت
این آتش عشقست بطوفان ننشیند
باآنکه مغانرا همگی مائده شهدست
در دیر ، مگس بر لب مهمان ننشیند
گر چاشنی شربت درد تو نیابد
هرگز مگس دل بلب جان ننشیند
عرفی برو از میکده ما که کس اینجا
بی زخم دل وچاک گریبان ننشیند