ز سوز آتش سوزان اگر خاشاک میروید
شهیدان محبت را گیاه از خاک میروید
ز چاک سینه ام صد شعله میخیزد چنین باشد
گیاهی کز زمین سینه های چاک میروید
کجا ماند نهان خونریزی چابک سوار من
که گردستی نگه دارد سر از فتراک میروید
چه سود از باغ جنت جلوه گاه دوست را نازم
که گر یک جان فشانی صد دل غمناک میروید
از آن آهوی معنی میچرددروادی مستی
که کشت زهرناک از وادی ادراک میروید
به بین بر رزق زاهد خنده گلهای بد نامی
مبین کز گوشه دستار او مسواک میروید
بهر جا غمزه او تیغ بر کف میرود عرفی
شهیدی چون گیاه تشنه لب از خاک میروید