" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٢٣: بباغ عشق گیاه هوس نمیگنجد

بباغ عشق گیاه هوس نمیگنجد
چنانکه در چمن روضه خس نمیگنجد
ز زخم ناوک درد تو لذتی گیرم
که آن بحوصله ذوق کس نمیگنجد
ازان دلم همه ترکان تندخو طلبد
که در حوالی آتش مگس نمیگنجد
درا بسینه وصد کوه غم بنه بر دل
مبین که در دل تنگم نفس نمیگنجد
مگو بباغ بهشت آی ودلگشایی بین
که بلبل دل من در قفس نمیگنجد
صباح وشام دران کوچه می کشد عرفی
که ترس شحنه وبیم عسس نمیگنجد