" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٧٧: باز شاهین امیدم اوج پروازی کند

باز شاهین امیدم اوج پروازی کند
کبک شوقم در هوای وصل شهبازی کند
تا نشانی هست در راه ازسم گلگون فیض
بانگ برشبدیز جان زن تا سبکتازی کند
با هوسناکان نفاق آمیز دارم صحبتی
عندلیب قدس با زاغان هم آوازی کند
دین اگر اینست کین جمع پریشانرا بود
برهمن بر اهل دین شاید که غمازی کند
راز عشقست این تراوش میکند از من مرنج
گر بود روح الامین محرم که غمازی کند
صحبت بیگانه بندد دست شوخی های عشق
عشق را در پرده بر تا با دلت بازی کند
فوج شادی را بخون افکنده دیگر دل کجاست
کافرین بر دست وتیغ عرفی غازی کند