" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣١٤: مجنون که عیشش از غم لیلی شود لذیذ

مجنون که عیشش از غم لیلی شود لذیذ
حرمان بکام او چو تمنی شود لذیذ
خشمت بلذت است ولی کی رسد بصلح
کی اضطراب همچو تسلی شود لذیذ
این تلخ گریه را شکر آمیز کن بخند
تا گریه ام چو خنده لیلی شود لذیذ
چون سر کنم حدیث تو با ذوق اهل حال
کاری کنم که لفظ چو معنی شود لذیذ
بی تربیت شمایل حسنت کمال یافت
بی آفتاب میوه طوبی شود لذیذ
عرفی چه خوش بود که چو بوسی کنم سؤال
مانند بوسه بر لبش آری شود لذیذ