" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٢١: شراب یأس بجام وسبوی ما بگذار

شراب یأس بجام وسبوی ما بگذار
شکسته رنگی ما را بروی ما بگذار
اگر شراب واگر خون دل اگر الماس
تو گوشه گیر وبکام گلوی ما بگذار
بکشت زارغم ای اشک صد نظر داری
بذوق گریه که آبی بجوی ما بگذار
ز نوحه وا نتوان داشت گریه مستان را
تغافلی کن وما را بخوی ما بگذار
مکن سراغ سراسیمگان شوق ایخضر
نه آهنین قدمی جستجوی ما بگذار
نهفته نذر توای محتسب دو جامی هست
صراحی همه بشکن سبوی ما بگذار