" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٤٨: از سخن شهد ناب میچکدش

از سخن شهد ناب میچکدش
وز تبسم شراب میچکدش
میتوان گفت از آن تراود حسن
کز جبین آفتاب میچکدش
که زد این نیش بر دل گرمم
کاتش از پیچ وتاب میچکدش
هر حدیثی که پرسم از همت
آب روی از جواب میچکدش
چکند عرفی ار نریزد اشک
از جگر خون ناب میچکدش