" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٧٠: من کینه را بمهر خریدار نیستم

من کینه را بمهر خریدار نیستم
دل پیش تست لیک بدل یار نیستم
آغاز دوستیست عنان از ستم بگیر
درمانده محبت بسیار نیستم
تا کرده ام وداع براحت رسیده ام
یک منزلست راه وگرانبار نیستم
دردم قویست لیک چنان که گویمت
دارو مکن طبیب که بیمار نیستم
گویم گهی خوش آمد آسودگی هنوز
درد ترا هنوز سزاوار نیستم
ترک وفا بجور نه آئین دوستیست
زین شیوه ظن مبر که خبردار نیستم
اما چنین که از تو وفا ، خوار گشته است
عیبم که میکند که وفادار نیستم
در عشق روستائی و در عقل شهریم
ناموس را بجهل خریدار نیستم
عرفی ز من شکایت معشوق نشنوی
مست شراب عشقم و هشیار نیستم