" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٧١: دلی از نقشبندیهای عقل آزاد میخواهم

دلی از نقشبندیهای عقل آزاد میخواهم
دلی چون نامه مجنون مادر زاد میخواهیم
نجاتم داده زندانی شفایم داده بیماری
بخواهم پاره کرد اوراق یکیک باد میخواهم
نمی سنجم ملال خویش و بهر خوشدلی هر دم
نوای عندلیب و سایه ششماد میخواهم
تو محتاجی و من محتاجم ای خلوت نشین لیکن
تو استعداد میخواهی و من ارشاد میخواهم
جگر خوردن مرا از های و هو خاموش میدارد
وگرنه عندلیبم فرصت فریاد میخواهم
بدلق آتش زدم زنار بستم یا صنم گفتم
ز زاهد طعنه وز راهب مبارکباد میخواهم
ندارم حجتی بهر مکافات فلک عرفی
بعالم بر خلاف خود کسی را شاد میخواهم