" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٢٧: چندم ای ناله سحر بکشی

چندم ای ناله سحر بکشی
هردمم ز آتش دگر بکشی
در این دود گه دلا دربند
چندم از آه بی اثر بکشی
اینکه پروانگی کنم ترسم
کاتشم را ببال و پر بکشی
نامه ام سنک را بگریاند
ای فلک چند نامه بر بکشی
کشتی از غمزه اهل عالم را
بعد از این غمزه را مگر بکشی
تاکیم چون چراع شام بلا
زنده سازی و در سحر بکشی
چون کشی اهل عشق را عرفی
چشم دارم که بیشتر بکشی