" rel="stylesheet"/>
"> ">
نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
دیوان محتشم کاشانی
/
غزلیات
غزلیات
شماره ١: ای گوهر نام تو تاج سر دیوان ها
شماره ٢: فرمود مرا سجده خویش آن بت رعنا
شماره ٣: حوصله کو که دل دهم عشق جنون فزای را
شماره ٤: هرزه نقاب رخ مکن طره نیم تاب را
شماره ٥: ای نگهت تیغ تیز غمزه غماز را
شماره ٦: نشانده شام غمت گرد دل سپاهی را
شماره ٧: درهمی گرم غضب کرده نگاه که تو را
شماره ٨: گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را
شماره ٩: شوم هلاک چو غیری خورد خدنگ تو را
شماره ١٠: تا همتم به دست طلب زد در بلا
شماره ١١: چو افکنده ببیند در خون تنم را
شماره ١٢: مالک المک شوم چون ز جنون هامون را
شماره ١٣: چو دی ز عشق من آگه شد و شناخت مرا
شماره ١٤: من از رغم غزالی شهسواری کرده ام پیدا
شماره ١٥: صبح آن که داشت پیش تو جام شراب را
شماره ١٦: درخشان شیشه ای خواهم می رخشان در و پیدا
شماره ١٧: اگر دل بر صف مژگان سیاهی می زند خود را
شماره ١٨: به صد اندیشه افکند امشبم آن تیز دیدنها
شماره ١٩: شوق درون به سوی دری می کشد مرا
شماره ٢٠: بگو ای باد آن سر خیل رعنا پادشاهان را
شماره ٢١: برین در می کشند امشب جهان پیما سمندی را
شماره ٢٢: روزگاری که رخت قبله جان بود مرا
شماره ٢٣: گر بهم می زدم امشب مژه پر نم را
شماره ٢٤: مبین به چشم کم ای شوخ نازنین ما را
شماره ٢٥: چو بر زندانیان رانی سیاست یاد کن ما را
شماره ٢٦: کسی ز روی چنان منع چون کند ما را
شماره ٢٧: شب که ز گریه می کنم دجله کنار خویش را
شماره ٢٨: بر رخ پر عرق مکش سنبل نیم تاب را
شماره ٢٩: جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی به من خود را
شماره ٣٠: گشته در راهت غبار آلود روی زرد ما
شماره ٣١: که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا
شماره ٣٢: عجب گیرنده راهی بود در عاشق ربائیها
شماره ٣٣: زلف و قد راست ای بت سرکش چشم و رخت راست ای گل رعنا
شماره ٣٤: با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را
شماره ٣٥: به افسون محو کردی شکوه های بیکرانم را
شماره ٣٦: ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا
شماره ٣٧: بعد هزار انتظار این فلک بی وفا
شماره ٣٨: چنین است اقتضا رعنائی قد بلندش را
شماره ٣٩: بزم پر فتنه از آن طرز نگاهست امشب
شماره ٤٠: رخش در غیر و چشم التفاتش در من است امشب
شماره ٤١: خیالش را به نوعی انس در جان من است امشب
شماره ٤٢: وصلم نصیب شد ز مددکاری رقیب
شماره ٤٣: برشکن طرف کله چون بفکنی از رخ نقاب
شماره ٤٤: دیشبش در خواب دیدم با رخ چون آفتاب
شماره ٤٥: همچو شمعم هست شبها بی رخ آن آفتاب
شماره ٤٦: حسن روزافزون نگر کان خسرو زرین طناب
شماره ٤٧: نامسلمان پسری خون دلم خورد چو آب
شماره ٤٨: نیست امروز شکست دلم از چشم پرآب
شماره ٤٩: حرف عشقت مگر امشب ز یکی سرزده است
شماره ٥٠: رفته مهر از شکرت در شکرستان تو کیست
شماره ٥١: با رقیب آمد و این غمکده را در زد و رفت
شماره ٥٢: ای گل امروز اداهای تو بی چیزی نیست
شماره ٥٣: دلت امروز به جا نیست دگر چیزی هست
شماره ٥٤: گوی میدان محبت سر اهل نظر است
شماره ٥٥: کمر به کین تو ای دل چو یار جانی بست
شماره ٥٦: چو ناز او به میان تیغ دلستانی بست
شماره ٥٧: کدام سرو ز سنبل نهاده بند به پایت
شماره ٥٨: با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نیست
شماره ٥٩: به قصد جان من در جلوه آمد قد رعنایت
شماره ٦٠: این چه چوگان سر زلف و چه گوی ذقن است
شماره ٦١: پای یکی به علت ادبار نارواست
شماره ٦٢: با من بدی امروز زاطوار تو پیداست
شماره ٦٣: دوستم با تو به حدی که ز حد بیرونست
شماره ٦٤: گرچه بیش از حد امکان التفات یار هست
شماره ٦٥: هلالی بودی اول صد بلند اختر هوادارت
شماره ٦٦: آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست
شماره ٦٧: کنون که خنجر بیداد یار خونریز است
شماره ٦٨: نخل قد خم گشته که پرورده دردست
شماره ٦٩: حسن که تابان ز سراپای توست
شماره ٧٠: مهر که سرگرم مه روی توست
شماره ٧١: شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
شماره ٧٢: به عزم رقص چو آن فتنه زمین برخاست
شماره ٧٣: زانطره دل سوی ذقنت رفته رفته رفت
شماره ٧٤: بی پرده برآئی چو به صحرای قیامت
شماره ٧٥: بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت
شماره ٧٦: امشب دگر حریف شرابت که بوده است
شماره ٧٧: باز این چه زلف از طرف رخ نمودن است
شماره ٧٨: ای پری غم نیست گر مثل منت دیوانه ایست
شماره ٧٩: ناله چندان ز دلم راه فلک دوش گرفت
شماره ٨٠: روی تو که اختر زمین است
شماره ٨١: چو هجر راه من تشنه در سراب انداخت
شماره ٨٢: خاست غوغائی و زیبا پسری آمد و رفت
شماره ٨٣: زخم جفای یار که بر سینه مرهم است
شماره ٨٤: امشب ای شمع طرب دوست که همخانه توست
شماره ٨٥: چابکسواری آمد و لعبی نمود و رفت
شماره ٨٦: بر درت کانجا سیاست مانع از داد من است
شماره ٨٧: بی تصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست
شماره ٨٨: گرچه پای بندی عشق تو بی زنجیر نیست
شماره ٨٩: هرچند خون عاشق بی دل حلال نیست
شماره ٩٠: در ظل همائی که بر او میل جهانی است
شماره ٩١: خاطری جمع ز شبه آن که تو میدانی داشت
شماره ٩٢: گر با توام ز دیدن غیرم گزیر نیست
شماره ٩٣: منتظری عمرها گر بگذاری نشست
شماره ٩٤: آینه جان به جز آن روی نیست
شماره ٩٥: درین کز دل بدی با من شکی نیست
شماره ٩٦: حسن پری جلوه کرد دیو جنونم گرفت
شماره ٩٧: چون دم جان دادنم آهی ز جانان برنخاست
شماره ٩٨: آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت
شماره ٩٩: تیر او تا به سرا پرده دل ماوا داشت
شماره ١٠٠: فغان که همسفر غیر شد حبیب و برفت
شماره ١٠١: بردوش آن قدر دل من بار غم گرفت
شماره ١٠٢: شهریار من مرا پابست هجران کرد و رفت
شماره ١٠٣: گفتمش تیر تو خواهد به دل زار نشست
شماره ١٠٤: چون تو سروی در جهان ای نازنین اندام نیست
شماره ١٠٥: با خط آن سلطان خوبان را جمالی دیگر است
شماره ١٠٦: نقد غمت که حاصل دنیا و دین ماست
شماره ١٠٧: داغ بر دست خود آن شوخ چو در صحبت سوخت
شماره ١٠٨: گرچه قرب درگهت حدمن مهجور نیست
شماره ١٠٩: خط ز رخت سر کشید سرکشی ای گل بس است
شماره ١١٠: گل چهره ای که مرغ دلم صید دام اوست
شماره ١١١: آهوی چشم بتان چشم تو را نخجیر است
شماره ١١٢: تو را بسوی رقیبان گذار بسیار است
شماره ١١٣: از عاشقان حوالی آن خانه پر شده است
شماره ١١٤: زان آستان که قبله ارباب دولت است
شماره ١١٥: یارم طریق سرکشی از سر گرفت و رفت
شماره ١١٦: هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست
شماره ١١٧: دوست با من دشمن و با دشمن من گشته دوست
شماره ١١٨: آن که بزم غیر را روشن چو گلشن کرده است
شماره ١١٩: درهم است آن بت طناز نمی دانم چیست
شماره ١٢٠: بود شهری و مهی آن نیز محمل بست و رفت
شماره ١٢١: نهال گلشن دل نخل نو رسیده اوست
شماره ١٢٢: آن که آیینه صنع از روی نیکوی تو ساخت
شماره ١٢٣: رخت که صورت صنع آشکار از آن پیداست
شماره ١٢٤: یگانه ای در دل می زند به دست ارادت
شماره ١٢٥: بعد چندین انتظار آن مه به خاک ما گذشت
شماره ١٢٦: گرچه بر رویم در لطف از توجه بازداشت
شماره ١٢٧: ای در درون جان ز دل من کرانه چیست
شماره ١٢٨: مطرب بگو که این تری و این ترانه چیست
شماره ١٢٩: حکمی که همچو آب روان در دیار اوست
شماره ١٣٠: زهی گشوده کمند بلا سلاسل مویت
شماره ١٣١: گر بدانی که گرفتار کمندت دل کیست
شماره ١٣٢: مدعی که آتش اعراض فروزنده توست
شماره ١٣٣: دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت
شماره ١٣٤: زین نقش خانه کی من دیوانه جویمت
شماره ١٣٥: دادم از دست برون دامن دلبر به عبث
شماره ١٣٦: سالها از پی وصل تو دویدم به عبث
شماره ١٣٧: زهی طغیان حسنت بر شکیب کار من باعث
شماره ١٣٨: درختان تا شوند از باد گاهی راست گاهی کج
شماره ١٣٩: اغیار را به صحبت جانان چه احتیاج
شماره ١٤٠: گلخنیان تو را نیست به بزم احتیاج
شماره ١٤١: گر به دردم نرسد آن بت غافل چه علاج
شماره ١٤٢: زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح
شماره ١٤٣: دوش گفتند سخنها ز زبان تو صریح
شماره ١٤٤: به زبان خرد این نکته صریح است صریح
شماره ١٤٥: غیر مگذار که در بزم تو آید گستاخ
شماره ١٤٦: ای تو مجموعه شوخی و سراپای تو شوخ
شماره ١٤٧: آه از آن لحظه که مجلس به غضب در شکند
شماره ١٤٨: از جیب حسن سرو قدی سر بدر نکرد
شماره ١٤٩: به پیش اختر حسن تو مهر تاب ندارد
شماره ١٥٠: گر از جمال جهانتاب او نقاب کشند
شماره ١٥١: به خاکم آن بت اگر با رقیب درگذر آید
شماره ١٥٢: هیچ میگویی اسیری داشتم حالش چه شد
شماره ١٥٣: آخر ای پیمان گسل یاران به یاران این کنند
شماره ١٥٤: جدائی تو هلاکم ز اشتیاق تو کرد
شماره ١٥٥: عرق از برگ گل انگیختنش را نگرید
شماره ١٥٦: مهی که شمع رخش نور دیده من بود
شماره ١٥٧: دیشب که بر لبت لب جام شراب بود
شماره ١٥٨: امشب که چشم مست تو در مهد خواب بود
شماره ١٥٩: ز بس کان جنگجو را احتراز از صلح من باشد
شماره ١٦٠: بهترین طاقی که زیر طاق گردون بسته اند
شماره ١٦١: فضای کلبه فقر آن قدر صفا دارد
شماره ١٦٢: خبر از رفتن آن سرو روانم مدهید
شماره ١٦٣: روزگاری رفت و از ما نامدت یک بار یاد
شماره ١٦٤: گر شود پامال هجر این تن همان گیرم نبود
شماره ١٦٥: یک دم ای سرو ز غمهای تو آزاد که بود
شماره ١٦٦: جز من آن کس که به وصل تو نشد شاد که بود
شماره ١٦٧: در شکار امروز صید آهوان او که بود
شماره ١٦٨: دی ز شوخی بر من آن توسن دوانیدن چه بود
شماره ١٦٩: دی به شیرین عشوه هر دم سوی من دیدن چه بود
شماره ١٧٠: عجب که دولت من بی بقائی نکند
شماره ١٧١: شبی که بر دلم آن ماه پاره می گذرد
شماره ١٧٢: ز خواب دیده گشاد وز رخ نقاب کشید
شماره ١٧٣: تنی زلال وش آن سرو گل قبا دارد
شماره ١٧٤: چو تیر غمزه افکندی به جان ناتوان آمد
شماره ١٧٥: دست به دست همچو گل آن بت مست می رود
شماره ١٧٦: بی وفا یارا وفا و یاریت معلوم شد
شماره ١٧٧: کمان ناز به زه نازنین سوار من آمد
شماره ١٧٨: غمزه اش دست چو بر غارت جان بگشاید
شماره ١٧٩: چو یار تیغ ستیز از نیام کین بدر آرد
شماره ١٨٠: کدام صحبت پنهان تو را چنین دارد
شماره ١٨١: دیگر که هوای گل خود روی تو دارد
شماره ١٨٢: خدا اگر چه ز پاکان دعا قبول کند
شماره ١٨٣: که گمان داشت که روزی تو سفر خواهی کرد
شماره ١٨٤: سرو خرامان من طره پریشان رسید
شماره ١٨٥: چشمت چو شهر غمزه را آرایش مژگان کند
شماره ١٨٦: دلا نخل امل بنشان که باز آن سروناز آمد
شماره ١٨٧: دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی گنجد
شماره ١٨٨: آن مه که صورتش ز مقابل نمی رود
شماره ١٨٩: آن که اشگم از پیش منزل به منزل می رود
شماره ١٩٠: چو عشق کوس سکون از گران عیاری زد
شماره ١٩١: دردا که وصل یار به جز یک نفس نبود
شماره ١٩٢: یار بیدردی غیر و غم ما می داند
شماره ١٩٣: گه رفتن آن پری رو بوداع ما نیامد
شماره ١٩٤: به وجود پاکت شه من ز بدان گزندی نرسد
شماره ١٩٥: زندگانی بی غم عشق بتان یکدم مباد
شماره ١٩٦: دلم از غمش چه گویم که ره نفس ندارد
شماره ١٩٧: زخم او یکبارگی امروز بر جان می رسد
شماره ١٩٨: عشق کز جنبش خود تا به ته دل برود
شماره ١٩٩: مرا خیال تو شبها به خواب نگذارد
شماره ٢٠٠: یک جهان شوخی به یک عالم حیا آمیختند
شماره ٢٠١: به گوشم مژده وصل از در و دیوار می آید
شماره ٢٠٢: سبکجولان سمندی کان پری در زیر ران دارد
شماره ٢٠٣: به مرگ کوه کن کزوی المها یاد می آید
شماره ٢٠٤: چو غافل از اجل صیدی سوی صیاد می آید
شماره ٢٠٥: گر بر من آرمیده سمندش گذر کند
شماره ٢٠٦: روز محشر که خدا پرسش ما خواهد کرد
شماره ٢٠٧: دل وجان و سرو تن گر به فدای تو شوند
شماره ٢٠٨: چشمم چو روز واقعه در خواب می شود
شماره ٢٠٩: گر از درج دهانش دم زنم از من به تنگ آید
شماره ٢١٠: اگر لطفت ز پای اشک و آهم شعله برگیرد
شماره ٢١١: اجل خواهم مزاج خوی آن بیدادگر گیرد
شماره ٢١٢: چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد
شماره ٢١٣: دوش چشمم هم به خواب از فکر و هم بیدار بود
شماره ٢١٤: هر کسی چیزی به پای آن پسر میفکند
شماره ٢١٥: خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آید
شماره ٢١٦: رهی دارم که از دوری به پایان دیر می آید
شماره ٢١٧: بس که روز و شبم از دل سپه غم گذرد
شماره ٢١٨: ای گل به کس این خوبی بسیار نمی ماند
شماره ٢١٩: صبا از کشور آن پاکدامان دیر می آید
شماره ٢٢٠: بهتر است از هرچه دهقان در چمن می پرورد
شماره ٢٢١: به اقبال از سفر چون مرکب آن نازنین آید
شماره ٢٢٢: خنک آن نسیم بشارتی که ز غایب از نظری رسد
شماره ٢٢٣: تا اختیار خود به رقیب آن نگار داد
شماره ٢٢٤: دم جاندان آن بت بر سرم با تیغ کین آمد
شماره ٢٢٥: دی باد چو بوی تو ز بزم دگر آورد
شماره ٢٢٦: رندان که نقد جان به می ناب می دهند
شماره ٢٢٧: دلا گذشت شب هجر و یار از سفر آمد
شماره ٢٢٨: چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد
شماره ٢٢٩: سخن کز حال خود گویم ز حرفم بوی درد آید
شماره ٢٣٠: پیش او نیک و بد عاشق اگر ظاهر شود
شماره ٢٣١: چون باز خواهد کز طلب جوینده را دور افکند
شماره ٢٣٢: حسن روزافزون او ترسم جهان برهم زند
شماره ٢٣٣: دل مایل تو شد که سیه رو چو دیده باد
شماره ٢٣٤: ملامت گو که گاهی همچو ماه از روزنت بیند
شماره ٢٣٥: ازین لیلی وشانم خاطر ناشاد نگشاید
شماره ٢٣٦: قضا از آسمان هرگه در بیداد بگشاید
شماره ٢٣٧: چو تو را به قصد جولان سم بادپا بجنبد
شماره ٢٣٨: به قد فتنه گر چون در خرام آن نازنین آید
شماره ٢٣٩: هر خون که از درون ز دل مبتلا چکد
شماره ٢٤٠: عاشق از حسرت دیدار تو آهی نکند
شماره ٢٤١: قاصد رساند مژده که جانان ما رسید
شماره ٢٤٢: گفتم تو را متاعی بهتر ز ناز باشد
شماره ٢٤٣: دی صبح دم که عارض او بی نقاب بود
شماره ٢٤٤: چو کار به رغم از امید وصل تنگ شود
شماره ٢٤٥: به رهی کان سفری سرو روان خواهد شد
شماره ٢٤٦: فلک به من نفسی گرچه سر گرانش کرد
شماره ٢٤٧: زاهدان منع ز دیر و می نابم مکنید
شماره ٢٤٨: بلا به من که ندارم غم بقا چکند
شماره ٢٤٩: آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند
شماره ٢٥٠: با وجود آن که پیوند آن پری از من برید
شماره ٢٥١: چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفل سازد
شماره ٢٥٢: نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد
شماره ٢٥٣: بر هر دلی که بند نهاد از نگاه خود
شماره ٢٥٤: لعل تو رد شکست من زمزمه بس نمی کند
شماره ٢٥٥: ز خانه ماه به ماه آفتاب من بدر آید
شماره ٢٥٦: حسن را گر ناز او کالای دکان می شود
شماره ٢٥٧: باز ما را جان به استقبال جانان می رود
شماره ٢٥٨: طبیب من ز هجر خود مرارنجور می دارد
شماره ٢٥٩: سیه چشمی که شادم داشت گاهی از نگاه خود
شماره ٢٦٠: آن پری بگذشت و سوی ما نگاهی هم نکرد
شماره ٢٦١: چو گریم بی تو اشگم از بن مژگان فرو ریزد
شماره ٢٦٢: گنج وصل او به چون من بی وفائی حیف بود
شماره ٢٦٣: چراغی آمد و بر آفتاب پهلو زد
شماره ٢٦٤: ای شربت جفای تو هم تلخ و هم لذیذ
شماره ٢٦٥: کنم چو شرح غم او سواد بر کاغذ
شماره ٢٦٦: ای زهر خنده تو چو شهد و شکر لذیذ
شماره ٢٦٧: زین بیشتر رکاب ستم سر گران مدار
شماره ٢٦٨: دانم اگر از دلبری قانع به جانی ای پسر
شماره ٢٦٩: دور از تو خاک ره ز جنون می کنم به سر
شماره ٢٧٠: ای طور تو را جهان خریدار
شماره ٢٧١: چنین که من ز تو خود را نموده ام بیزار
شماره ٢٧٢: به من که آتش عشقش نکرده دود هنوز
شماره ٢٧٣: ز عنبر آتش حسنت نکرده دود هنوز
شماره ٢٧٤: ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز
شماره ٢٧٥: دوش گر بزمم گذر کرد آن مه مجلس فروز
شماره ٢٧٦: مردم و بر دل من باز غم یار هنوز
شماره ٢٧٧: حسن را تکیه گه آن طرف کلاهست امروز
شماره ٢٧٨: لشگر عشقت سیاهی می کند از دور باز
شماره ٢٧٩: ای هنوزت مژه از صف شکنی بر سر ناز
شماره ٢٨٠: زهی ربوده لعل تو صد فسون پرداز
شماره ٢٨١: یک صبح ببام آی و ز رخ پرده برانداز
شماره ٢٨٢: ای از می غرور تو لبریز جام ناز
شماره ٢٨٣: آفت من یک نگه زان نرگس مستانه ساز
شماره ٢٨٤: ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز
شماره ٢٨٥: عشق کهن به کوی تو می آردم هنوز
شماره ٢٨٦: ناصحا از سر بالین من این پند ببر
شماره ٢٨٧: بزم کین آرا و در ساغر می بیداد ریز
شماره ٢٨٨: دوش سرگرم از وثاق آن کوکب گیتی فروز
شماره ٢٨٩: دل در بدن کباب و مرا دیده تر هنوز
شماره ٢٩٠: آخر ای بی رحم حال ناتوان خود بپرس
شماره ٢٩١: عقل در میدان عشق آهسته می راند فرس
شماره ٢٩٢: با من از ابنای عالم دلبری مانده است و بس
شماره ٢٩٣: باز آشفته ام از خوی تو چندان که مپرس
شماره ٢٩٤: ای پری راه دیار آن پری پیکر بپرس
شماره ٢٩٥: آن قدر شوق گل روی تو دارم که مپرس
شماره ٢٩٦: ای سنگ دل ز پرسش روز جزا بترس
شماره ٢٩٧: خموشیت گره افکند در دل همه کس
شماره ٢٩٨: ز مهیست داغ بر دل که ندیده ام هنوزش
شماره ٢٩٩: رخش شمعی است دود آن کمند عنبر آلودش
شماره ٣٠٠: آمد ز خانه بیرون در بر قبای زرکش
شماره ٣٠١: محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش
شماره ٣٠٢: مهی که زینت حسنست گرمی خویش
شماره ٣٠٣: صد سال ز من دارد اگر هجر نهانش
شماره ٣٠٤: آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش
شماره ٣٠٥: پری وشی دل دیوانه می کشد سویش
شماره ٣٠٦: آهوی او که بود بیشه دل صید گهش
شماره ٣٠٧: به عزم رقص چون در جنبش آید نخل بالایش
شماره ٣٠٨: بزم برهم زده ای ای دل بر خشم به جوش
شماره ٣٠٩: ز خانه تاخت برون کرده ساغری دو سه نوش
شماره ٣١٠: هرتار که در طره عنبر شکستنش
شماره ٣١١: سحر به کوچه بیگانه ای فتادم دوش
شماره ٣١٢: ای بستم دل تو خوش تیغ بکش مرا بکش
شماره ٣١٣: شبی که می فکند بی تو در دلم الم آتش
شماره ٣١٤: بیش ازین منت وصل و از رخ آن ماه مکش
شماره ٣١٥: مباش ای مدعی خوش دل که از من رنجه شد خویش
شماره ٣١٦: ز دل دودی بلند آویخته زلف نگون سازش
شماره ٣١٧: منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص
شماره ٣١٨: مدعی چند بود با سگ آن کو مخصوص
شماره ٣١٩: کاش مرگم سازد امشب از فغان کردن خلاص
شماره ٣٢٠: آخر ای سنگ دل از کشتن ما چیست غرض
شماره ٣٢١: روزی که گشت بر همه عالم نماز فرض
شماره ٣٢٢: صبر در جور و جفای تو غلط بود غلط
شماره ٣٢٣: گوش کردن سخنان تو غلط بود غلط
شماره ٣٢٤: به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ
شماره ٣٢٥: من بی تو ندارم از چمن حظ
شماره ٣٢٦: دارم از طبع ستم خیز تو حظی و چه حظ
شماره ٣٢٧: آن که بود از تو به یک حرف زبانی قانع
شماره ٣٢٨: گدایان را بود از آستانها پاسبان مانع
شماره ٣٢٩: تا کی کشی به بی گنهان از عتاب تیغ
شماره ٣٣٠: آمد از مجلس برون در سر هوای سیر باغ
شماره ٣٣١: ای به من صدق و صفای تو دروغ
شماره ٣٣٢: بعد مرگ من نکرد آن مه تاسف برطرف
شماره ٣٣٣: آن پری را گوهر عصمت ز کف شد حیف حیف
شماره ٣٣٤: بر در دل می زنند نوبت سلطان عشق
شماره ٣٣٥: زهی ز عشق جهانی تو را به جان مشتاق
شماره ٣٣٦: ز تب نالان شدی جانان عاشق
شماره ٣٣٧: او کشیده خنجر و من جامه جان کرده چاک
شماره ٣٣٨: مژده ای صبر که شد هجرت هجران نزدیک
شماره ٣٣٩: ای روی تو از می ارغوان رنگ
شماره ٣٤٠: ما که می سازیم خود را در جفای او هلاک
شماره ٣٤١: در فراقش چون ندادم جان خود را ای فلک
شماره ٣٤٢: ای قدت همچو نیشکر نازک
شماره ٣٤٣: رسید باز طپاننده کبوتر دل
شماره ٣٤٤: گشته در عشق کار من مشکل
شماره ٣٤٥: ای دهانت را موکل خضر خط بر سلسبیل
شماره ٣٤٦: صدامید از تو داشتم در دل
شماره ٣٤٧: به خود دوشینه لطفی از ادای یار فهمیدم
شماره ٣٤٨: تو چون رفتی به سلطان خیالت ملک دل دادم
شماره ٣٤٩: بس که چشم امشب به چشم عشوه سازش داشتم
شماره ٣٥٠: ز بس که مهر تو با این و آن یقین دارم
شماره ٣٥١: مفتون چشم کم نگه پر فنت شوم
شماره ٣٥٢: کو دل که محو نرگس جادو فنت شوم
شماره ٣٥٣: برای نیم نگاهی چو عذر خواه تو گردم
شماره ٣٥٤: من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم
شماره ٣٥٥: به من حیفست شمشیر سیاست دار عبرت هم
شماره ٣٥٦: مهر بیگانگی آغاز تو را بنده شوم
شماره ٣٥٧: شبی کان سرو سیم اندام را درخواب می دیدم
شماره ٣٥٨: خوش آن ساعت که خندان پیشت ای سیمین بدن میرم
شماره ٣٥٩: از سر کوی تو با صدگونه سودا می روم
شماره ٣٦٠: گرچه ناچار از درت ای سرو رعنا می روم
شماره ٣٦١: چون من به در هجر ز بیداد تو رفتم
شماره ٣٦٢: وصل کو تا بی نیاز از وصل آن دلبر شوم
شماره ٣٦٣: بس که ماندیم به زنجیر جنون پیر شدیم
شماره ٣٦٤: به بزم او حریفان را ز مستی دست و پا بوسم
شماره ٣٦٥: زین گونه چو در مشق جنون حلقه چو نونم
شماره ٣٦٦: دل خود را هنوز اندر تمنای تو می بینم
شماره ٣٦٧: همچو شمع از مجلست گریان و سوزان می رویم
شماره ٣٦٨: من آنم که جز عشق کاری ندارم
شماره ٣٦٩: به دشمن یارئی در قتل خود از یار می فهمم
شماره ٣٧٠: گر من به مردن دل نهم آسوده جانی را چه غم
شماره ٣٧١: اگر می بینمت با غیر غیرت می کشد زارم
شماره ٣٧٢: گر شود ریش درون رخنه گر بیرونم
شماره ٣٧٣: به مجلس بحث از آن خصمانه اغیار می کردم
شماره ٣٧٤: به بزمش دوش رنگ آمیزی بسیار می کردم
شماره ٣٧٥: تو به زور حسن ایمن مشو از سپاه آهم
شماره ٣٧٦: منم آن گدا که باشد سر کوی او پناهم
شماره ٣٧٧: بس که همیشه در غمت فکر محال می کنم
شماره ٣٧٨: به فنا بنده رهی می دانم
شماره ٣٧٩: زخم نگهت نهفته خوردم
شماره ٣٨٠: در بزم چون به کین تو غالب گمان شدم
شماره ٣٨١: ز لطف و قهر او و در خندهای گریه آلودم
شماره ٣٨٢: من شیدا چرا از عقل و دین یک باره برگشتم
شماره ٣٨٣: ز دستت جیب گل پیراهنانرا چاک می بینم
شماره ٣٨٤: ما به عهدت خانه دل از طرب پرداختیم
شماره ٣٨٥: باز سرگشته مژگان سیهی گردیدم
شماره ٣٨٦: ای هزارت چشم در هر گوشه سرگردان چشم
شماره ٣٨٧: چو نتوانم به مردم قصه آن بی وفا گویم
شماره ٣٨٨: من نه مجنونم که خواهم روی در صحراکنم
شماره ٣٨٩: آن شوخ جانان آشنا سوزد دل بیگانه هم
شماره ٣٩٠: بر سر کوی تو هرگاه که پیدا گشتم
شماره ٣٩١: کو اجل تا من نقاب تن ز جان خود کشم
شماره ٣٩٢: به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم
شماره ٣٩٣: دور از تو بر روی بتان چون چشم پرخون افکنم
شماره ٣٩٤: خوش آن که هم زبان به تو شیرین بیان شوم
شماره ٣٩٥: ز کج بینی به زلفت نسبت چین ختن کردم
شماره ٣٩٦: ای شمع بتان تا کی بر گرد درت گردم
شماره ٣٩٧: تو کشیده تیغ و مرا هوس که ز قید جان برهانیم
شماره ٣٩٨: چون متاع دو جهان را به خرد سنجیدم
شماره ٣٩٩: به هجران کرده بودم خو که ناگه روی او دیدم
شماره ٤٠٠: سرگرمئی کو تا نهم از کنج عزلت پا برون
شماره ٤٠١: رویت که هست صورت چین شرمسار از آن
شماره ٤٠٢: ای ابرویت به وقت اشارت زبان حسن
شماره ٤٠٣: فتنه می خیزد از آن ترکانه دامن برزدن
شماره ٤٠٤: به زیر لب سخنگویان گذشت آن دلربا از من
شماره ٤٠٥: ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من
شماره ٤٠٦: جانا مران رخش جفا بر خاکساران بیش ازین
شماره ٤٠٧: چون نمودی رخ به من یک لحظه بدخوئی مکن
شماره ٤٠٨: شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن
شماره ٤٠٩: ساخت شب مرا سیه دود دل فکار من
شماره ٤١٠: رخت را آفتاب سایه گستر می توان گفتن
شماره ٤١١: پا چون کشم ز کوی تو کانجا زمان
شماره ٤١٢: شد پرده درم سوز درون از تو چه پنهان
شماره ٤١٣: حسن می نازد به رخسارت چه رخسارست این
شماره ٤١٤: پرده ما میدری کائین زیبائیست این
شماره ٤١٥: دو دل ربا که بلای دلند و آفت دین
شماره ٤١٦: بت پرستی را شعار خود کنم تا یار من
شماره ٤١٧: گر شود از دیده نهان ماه من
شماره ٤١٨: ای نگاهت آهوان را گرم بازی ساختن
شماره ٤١٩: با او شبی از دیر می خواهم خراب آیم برون
شماره ٤٢٠: در پرده عشق آهنگ زدای فتنه قانون ساز کن
شماره ٤٢١: ز بس کز توست زیر بارجان مبتلای من
شماره ٤٢٢: روز من زان زلف میدانم سیه خواهد شدن
شماره ٤٢٣: شاهانه رخش راندن آن خردسال بین
شماره ٤٢٤: تا به کی جان کسی دل بری از هیچ کسان
شماره ٤٢٥: گرچه در دیده تر جای تو نتوان کردن
شماره ٤٢٦: مرا صید افکنی زد زخم و بند افند در گردن
شماره ٤٢٧: چو در چوگان زدن آن مه نگون گردد ز پشت زین
شماره ٤٢٨: چون شدم صیدت به گیسوی خودت دربند کن
شماره ٤٢٩: ای پارسای کعبه رو عزم سر آن کو مکن
شماره ٤٣٠: بر رخ به قصد دل منه زلف دو تا را بیش ازین
شماره ٤٣١: آینه بردار و حسن جان فزای خویش بین
شماره ٤٣٢: از سپاه حسن آخر یک سوار آمد برون
شماره ٤٣٣: بیا ای عشق تمکین مرا از گرد ره بشکن
شماره ٤٣٤: آمدم با ناله های زار هم دم هم چنان
شماره ٤٣٥: در ملک بودی اگر یک ذره عشق یار من
شماره ٤٣٦: ای صبا درد من خسته به درمان برسان
شماره ٤٣٧: از آن پیش رقیبان مهر ورزدیار من با من
شماره ٤٣٨: ای خدنگ مژه ات عقده گشای دل من
شماره ٤٣٩: گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن
شماره ٤٤٠: به دوستی خودم میکشی که رای منست این
شماره ٤٤١: یارب که خواند آیت عجز و نیاز من
شماره ٤٤٢: چو می خواهد که نامم نشنود بیگانه رای من
شماره ٤٤٣: ای تو نکرده جز جفا آن چه نکرده ای بکن
شماره ٤٤٤: شبم ز روز گرفتارتر به مشغله تو
شماره ٤٤٥: گفتم ز پند من شود تغییر در اطوار تو
شماره ٤٤٦: ای گردن بلند قدان در کمند تو
شماره ٤٤٧: صیدی که لعب عشق فکندش به بند تو
شماره ٤٤٨: باز امشب ز اقتضای شوخ طبعی های او
شماره ٤٤٩: دوش چون دیدم نهان در روی آتشناک او
شماره ٤٥٠: مدعی در مجلسم جا می دهد پهلوی تو
شماره ٤٥١: ای مرا دلبر و دل آرا تو
شماره ٤٥٢: رساند جان به لبم روزگار فرقت تو
شماره ٤٥٣: مراست رشته جان کاکل معنبر او
شماره ٤٥٤: ای سرو گلندام که داری کمر از مو
شماره ٤٥٥: هر که دیدم چونی از غم به فغانست که تو
شماره ٤٥٦: زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو
شماره ٤٥٧: حرف در مجلس نگویم جز به هم زانوی او
شماره ٤٥٨: یارب آن مه را که خواهم زد قضا در کوی او
شماره ٤٥٩: چون برفروزد آینه زان آفتاب رو
شماره ٤٦٠: تائبم از می به دور نرگس غماز او
شماره ٤٦١: ز آب دو دیده گل کنم خاک در سرای او
شماره ٤٦٢: ای همچو آهوان دلم دم شکار تو
شماره ٤٦٣: امشب اندر بزم آن پرهیز فرما پادشاه
شماره ٤٦٤: باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه
شماره ٤٦٥: زهی کرشمه تو را سرمه سای چشم سیاه
شماره ٤٦٦: نمی دانم ز خود افتادگان داری خبر یا نه
شماره ٤٦٧: دی باز جرعه نوش ز جام که بوده ای
شماره ٤٦٨: قلم نسخ بران بر ورق حسن همه
شماره ٤٦٩: من کیستم به دوزخ هجران فتاده ای
شماره ٤٧٠: یار از جعد سمن سا مشک بر گل ریخته
شماره ٤٧١: جلوه آن حور پیکر خونم از دل ریخته
شماره ٤٧٢: تا دست را حنا بست دل برد ازین شکسته
شماره ٤٧٣: آمد به تیغ کین ره ارباب دین زده
شماره ٤٧٤: شبهای هجران همنشین از مهر او یادم مده
شماره ٤٧٥: خط اگرت سبزه طرف لاله نهفته
شماره ٤٧٦: ز چوگان بازی آمد زلف بر رخسار آشفته
شماره ٤٧٧: پند گوی تو چه ها تا به تو فهمانیده
شماره ٤٧٨: بیش از دی گرم استغنا زدن گردیده ای
شماره ٤٧٩: از قید عهد بنده تو خود رسته بوده ای
شماره ٤٨٠: صبح مرا به ظن غلط شام کرده ای
شماره ٤٨١: از نسیم آن خطم در حیرت از صنع اله
شماره ٤٨٢: ای نرد حسن باخته با آفتاب و ماه
شماره ٤٨٣: دیده ام مست و سرانداز و غزل خوان برهی
شماره ٤٨٤: دارم سری پر از شور از طفل کج کلاهی
شماره ٤٨٥: من و ملکی و خریداری مژگان سیهی
شماره ٤٨٦: صورت به این لطافت سیرت به این نکوئی
شماره ٤٨٧: نکشد ناز مسیح آن که تو جانش باشی
شماره ٤٨٨: مرا حرص نگه هردم به رغبت می برد جائی
شماره ٤٨٩: به رقیب سفری وعده رفتن دادی
شماره ٤٩٠: ز اشک سرخ برای نزول جانانی
شماره ٤٩١: دل خود رای مرا برده گل خودروئی
شماره ٤٩٢: باز بر من نظر افکنده شکار اندازی
شماره ٤٩٣: توسن حسن کرده زین طفل غیور سرکشی
شماره ٤٩٤: بر دل فکنده پرتو نادیده آفتابی
شماره ٤٩٥: به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی
شماره ٤٩٦: بر در درج قفل زدم یک چندی
شماره ٤٩٧: اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی
شماره ٤٩٨: نگشتی یار من تا طور یاریهای من بینی
شماره ٤٩٩: دلا زان گل بریدی خاطرت آسود پنداری
شماره ٥٠٠: شوق می گرداندم بر گرد شمع سرکشی
شماره ٥٠١: چه باشد گر سنان غمزه را زین تیزتر سازی
شماره ٥٠٢: به زبان غمزه رانی چو روم به عشوه خوانی
شماره ٥٠٣: گذری بناز و گوئی ز چه باز دلگرانی
شماره ٥٠٤: اگر مقدار عشق پاک را دلدار دانستی
شماره ٥٠٥: بر روی یار اغیار را چشمی به آن آلودگی
شماره ٥٠٦: دل را اگر ز صبر به جان آورد کسی
شماره ٥٠٧: از بهر حسرت دادنم هر لحظه منشین با کسی
شماره ٥٠٨: باز ای دل شورانگیز رو سوی کسی داری
شماره ٥٠٩: چنان مکن که مرا هم نفس به آه کنی
شماره ٥١٠: ساربان بر ناقه می بندد به سرعت محملی
شماره ٥١١: رفتی و رفت بی رخت از دیده روشنی
شماره ٥١٢: در سیر چمن دیدم سرو چمن آرائی
شماره ٥١٣: ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی
شماره ٥١٤: محتشم چون عمر صرف خدمت وی میکنی
شماره ٥١٥: آن که هرگز نزد از شرم در معشوقی
شماره ٥١٦: به جائی دلت گرم سوداست گوئی
شماره ٥١٧: هنوزت به ما کینه برجاست گوئی
شماره ٥١٨: مرا به دست غم خود گذاشتی رفتی
شماره ٥١٩: کارش یارم از ستم دایم مکدر داشتی
شماره ٥٢٠: رو ای صبا بر آن سرو دلستان که تو دانی
شماره ٥٢١: بریدی از من آن پیوند با بدخواه هم کردی
شماره ٥٢٢: چو می نماید، که هست با من، جفا و جورت، ز روی یاری
شماره ٥٢٣: زد به درونم آتش تنگ قبا سواری
شماره ٥٢٤: نیست پیوند گسل مرغ دل شیدائی
شماره ٥٢٥: ای گل خود رو چه بد کردم که خوارم ساختی
شماره ٥٢٦: ای رشگ بتان به کج کلاهی
شماره ٥٢٧: دم بسمل شدن در قبله باید روی قربانی
شماره ٥٢٨: این طلعت و رخسار که دارد که تو داری
شماره ٥٢٩: به جرم این که گفتم سوز خود با عالم افروزی
شماره ٥٣٠: این است که خوار و زارم از وی
شماره ٥٣١: سرلشگر حسن است نگاهی که تو داری
شماره ٥٣٢: جان بر لب و ز یار هزار آرزو مرا
شماره ٥٣٣: سروی از یزد گذر کرد به کاشانه ما
شماره ٥٣٤: ای زیر مشق سر خط حسن تو افتاب
شماره ٥٣٥: از اشگ گرم چشم ترم کان آتش است
شماره ٥٣٦: این صید هنوز نیم رام است
شماره ٥٣٧: عمرها فکر وصال تو عبث بود عبث
شماره ٥٣٨: ای لبت زنده کرده نام مسیح
شماره ٥٣٩: زهی به دور تو آئین دلبران منسوخ
شماره ٥٤٠: از باده لاله تو چو در ژاله میرود
شماره ٥٤١: همنشین امشب اگر آن بت چین خواهد بود
شماره ٥٤٢: اگر شراب خوری صد جگر کباب شود
شماره ٥٤٣: خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد
شماره ٥٤٤: زلفش مرا به کوشش خود می کشد به بند
شماره ٥٤٥: عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند
شماره ٥٤٦: ز بس که نور ز حسن تو در جهان بدود
شماره ٥٤٧: شطرنج صحبت من و آن مایه سرور
شماره ٥٤٨: تا شده ای گل به تو اغیار یار
شماره ٥٤٩: بر مه روی تو خط مشگ بار
شماره ٥٥٠: هزارگونه متاع است ناز را به دکانش
شماره ٥٥١: ای طاعت تو بر همه کائنات فرض
شماره ٥٥٢: نه می نهم از دست عشق جام نشاط
شماره ٥٥٣: ز لاله زار مرا بی جمال دل نواز چه فیض
شماره ٥٥٤: تا میان من و آن مه شده کلفت واقع
شماره ٥٥٥: چو بر من زد آن ترک خون خوار تیغ
شماره ٥٥٦: دهد اگرچه برون در بی شمار صدف
شماره ٥٥٧: باز علم زد ز بیابان عشق
شماره ٥٥٨: بیچاره باشد همواره عاشق
شماره ٥٥٩: این آینه گون سقف که آبیست معلق
شماره ٥٦٠: ای جمالت قبله جان ابرویت محراب دل
شماره ٥٦١: زدی به دست ارادت چو حلقه بر در دل
شماره ٥٦٢: گر پا نهی ز لطف به مهمانسرای دل
شماره ٥٦٣: بهر دعا از درت چون به درون آمدم
شماره ٥٦٤: ساز خروش کرده دل ناز پرورم
شماره ٥٦٥: ز خاک کوی تو گریان سفر گزیدم و رفتم
شماره ٥٦٦: بس که ما از روی رسوائی نقاب افکنده ام
شماره ٥٦٧: لب پر سئوال بر سر راهی نشسته ام
شماره ٥٦٨: خانه دوری دل از همه پرداخته ام
شماره ٥٦٩: گر پرده گردون ز سرشگم نکشدنم
شماره ٥٧٠: افکن گذر به کلبه ما تا بهم رسد
شماره ٥٧١: اگر دوری ز من در آرزویت زار می میرم
شماره ٥٧٢: هوسم رخ به رخ شاه خیال تو نشاند
شماره ٥٧٣: رسید نغمه ای از باده نوشی تو به گوشم
شماره ٥٧٤: دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم
شماره ٥٧٥: ز دیده در دلم ای سرو دل ربا بنشین
شماره ٥٧٦: با وجود وصل شد زندان حرمان جای من
شماره ٥٧٧: زهی ز دست کرم گسترت کرم باران
شماره ٥٧٨: صبا تحیت بلبل به بوستان برسان
شماره ٥٧٩: تا بر سپهر از زر انجم بود نشان
شماره ٥٨٠: بس که به من زر فشاند دست زرافشان خان
شماره ٥٨١: آن منتظر گدازی چشم سیاه او
شماره ٥٨٢: آن کوست قبله همه کس قبله جود رو
شماره ٥٨٣: چون به رخ عرق فشان میکشی آستین فرو
شماره ٥٨٤: کاکل که سر نهاده به طرف جبین تو
شماره ٥٨٥: زهی بالا بلندان سر به پیش از اعتدال تو
شماره ٥٨٦: به دست دیده عنان دل فکار مده
شماره ٥٨٧: از باده عیشم بود مستانه به کف جامی
شماره ٥٨٨: اقبال ظفر پیوند در کار جهانبانی
شماره ٥٨٩: بس که چون باران نیسان ای سحاب خوش مطر
شماره ٥٩٠: زهی ز سلطنتت روزگار منت دار
شماره ٥٩١: شهریارا صاحبا رفتی خدا یار تو باد
شماره ٥٩٢: من که از ادعیه خوانان دگر ممتازم
شماره ٥٩٣: یک دلان خوش دلی از فتح سلطان یافتند
شماره ٥٩٤: افکنده ره به کلبه درویش خاکسار
شماره ٥٩٥: دی همایون خبری مژده دهانم دادند
شماره ٥٩٦: رفتی جهان پناها اقبال رهبرت باد
شماره ٥٩٧: پیشت از سهوی که کردم ای خدیو کامکار
شماره ٥٩٨: تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار
شماره ٥٩٩: خلل به دولت خان جهانستان مرساد
درباره نوسخن